عيسى عليهالسلام فرمود : سنگى را ديدم كه روى آن نوشته بود : مرا برگردان ، چون برگرداندم در باطن سنگ نوشته بود : هركه برآنچه دانسته عمل نكرد ، طلب آنچه را نمىداند براى او شوم است و دنبال كردن علم براى او سودى ندارد كه زحمت تحصيل علم بىعمل مردود و بدون اجر و مزد است[505] .
به داود خطاب شد : آسانترين عذابى كه بر عالم بىعمل روا مىدارم از هفتاد شكل عذاب باطنى سختتر است و آن اين است كه شيرينى ياد خود را از او مىگيرم[506] .
زرارة بن اعين از حضرت امام باقر عليهالسلام چنين روايت كرده است : از آن حضرت پرسيدم :
حق خداوند متعال بر بندگانش چيست ؟
فرمود : آنچه را كه مىدانند بگويند و بر زبان آرند و راجع به چيزى كه نمىدانند توقف و درنگ نموده و سخنى درباره آن به ميان نياورند[507] .
ابى شبرمه فقيه بزرگ اهل سنت مىگويد : هر زمان حديثى را كه از جعفر بن محمد مىشنيدم به ياد مىآورم مىخواهد قلبم از هم بشكافد كه آن حضرت فرمود :
پدرم از جدم و او از رسول خدا صلىاللهعليهوآله روايت كرده است ـ و سوگند به خداوند متعال كه پدرش بر جدش و جدش بر رسول خدا دروغ نبسته است ـ كه آن حضرت فرمود :
هر كس به قياس و معيارهاى شخصى عمل كند ، خود دچار نابودى گشته و ديگران را به نابودى كشانده و آن كه ندانسته به مردم فتوا دهد و با آن كه احكام ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه را شناسايى نكرده ، دست به صدور فتوا زند ، موجبات هلاكت و نابودى خود و ديگران را فراهم مىآورد[508] .
از يكى تابعين چنين آوردهاند كه گفت : من محضر صد و بيست نفر از انصار را درك كردم كه همگى آنها از اصحاب و ياران رسول خدا بودند ، اگر يكى از آنان از ديگرى درباره مسئلهاى پرسش مىكرد اين يكى به آن ديگرى و آن ديگر به شخص ديگر پاسخ اين پرسش را ارجاع مىداد ، تا آن گاه كه اداى پاسخ به همان فرد اول باز مىگشت .
هم او اضافه مىكند : من در همين مسجد صد و بيست نفر از اصحاب رسول خدا را درك نمودم ، هيچ يك از آنها حديثى را بازگو نمىكرد مگر آن كه علاقهمند بود برادر دينى او بجاى او سخن بگويد و هيچ كسى نيز راجع به فتوايى پرسش نمىكرد مگر آن كه مىخواست برادر ايمانى او پاسخ آن فتوا را بيان كند .
براء مىگويد :
من سيصد نفر از ياران پيامبر گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله را در جنگ بدر ديدم ، همه آنها به گونهاى به سر مىبردند كه مايل بودند يار و رفيقش به جاى آنها فتوا صادر كند[509] .