استادى كه نزد او قسمتى از مكاسب شيخ و كفايه آخوند را تلمّذ مىكردم مىفرمود :
طلبهاى از ايران جهت تحصيل به سامرا رفت و در يكى از مدارس آن شهر مقيم شد .
پس از مدتى خبر فوت پدرش را شنيد ، از ياران مدرسه سؤال كرد كه در اين مدرسه مرد خدا كيست ؟ به او گفتند : آن شخصى كه در كنار حوض مشغول آب برداشتن است مرد خداست . نزد او آمد در حالى كه مشغول پر كردن آفتابه بود . عرضه داشت : پدرم از دنيا رفته ، خواهش مىكنم از درگاه خدا براى او طلب مغفرت كنيد ؛ آن مرد خدا گفت : وضو ندارم ، ولى اين مستراح رفتن و قدمهايى كه در اين مسير بر مىدارم براى خدا نيّت مىكنم و ثوابش را هديه پدر تو مىكنم !!
آن طلبه سخت رنجيده شد ، ولى همان شب پدر خويش را در خواب ديد كه به او گفت : فرزندم ! از بركت قدمهايى كه آن مرد خدا در طريق مستراح براى خدا برداشت ، من از ثواب آن قدمها در عالم برزخ بهرهمند شدم[138] .
امام باقر و امام صادق عليهماالسلام به فضيل بن يسار فرمودند : از نمازت آنچه توجه قلبت با آن بوده از آن توست ، مكلّف اگر تمام نماز را غلط به جا آورد ، يا از آداب آن غافل گردد، آن نماز را مىپيچيند وسپس به صورت صاحبش مىزنند[139] .
ابو حمزه ثمالى مىگويد :
حضرت سجاد عليهالسلام را ديدم نماز مىخواند ، عباى آن جناب از شانهاش افتاد ، حضرت تا از نماز فارغ نشد به عبا دست نزد . پس از نماز پرسيدم : چرا به عبا توجه نفرمودى ؟
فرمود : واى بر تو آيا مىدانى در حضور كه بودم ؟ همانا از عبد قبول نمىشود نمازى مگر آنچه توجه قلب به آن بوده . عرض كردم : پس ما هلاك شديم ؟ فرمود : هرگز همانا نقص عبادات را خداوند با نافلهها براى مؤمنان تمام مىكند[140] .