عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 13 -صفحه : 380/ 98
نمايش فراداده

168 ـ عبوديت را از يك عبد بياموزيم

در « تفسير ابو الفتوح رازى » آمده : مردى به بازار برده فروشان رفت براى خريد برده ، برده‏اى را در مغازه‏اى ديد و قبل از خريد از او سؤال كرد كه غذا و لباس و اندازه كار تو چيست ؟ او به سؤالات پاسخ گفت : خريدار او را نپسنديد ، به مغازه ديگر رفت برده‏اى را ديد از او پرسيد : چه نوع غذايى خوراك تو است ؟ گفت : هرچه مولا محبت كند .

پرسيد :

چه اندازه كار مى‏كنى ؟ پاسخ داد : آنچه مولا بخواهد . سؤال كرد : چه لباسى مى‏پوشى ؟

جواب داد : آنچه مولا بپسندد[178] .

169 ـ تن خاكى به پيراهن نيرزد


  • به درويشى بزرگى جامه‏اى داد چرا بر خويش پيچى ژنده و دلق چو خود عورى چرا بخشى قبا را كسى را قدرت بذل و كرم بود بگفت اى دوست از صاحبدلان باش تن خاكى به پيراهن نيرزد ره تن را بزن تا جان بماند قبايى را كه سر مغرور دارد تن آن بهتر كه از خود دور دارد[179]

  • كه اين خلقان بنه كز دوشت افتاد چو مى‏بخشند كفش و جامه‏ات خلق چو رنجورى چرا ريزى دوا را كه ديناريش در جاى درم بود بجان پرداز و با تن سرگران باش وگر ارزد به چشم من نيرزد ببند اين ديو تا ايمان بماند تن آن بهتر كه از خود دور دارد[179] تن آن بهتر كه از خود دور دارد[179]

170 ـ زن قبل از اسلام

ملل بى‏خبر از مكتب وحى درباره زن مى‏گفتند : زن وسيله‏اى است براى اداره زندگى مرد كه هم چون يكى از وسايل در اختيارش گذاشته شده و وظيفه او تهيه كردن اسباب خوشى و هوس رانى مرد و زاييدن فرزند و خدمت در خانواده است !!

براى اين جنس ، خواندن و نوشتن ، تعليم و تعلم و فهميدن خطرناك است ، از خانه بيرون رفتن او مطلقا موجب فساد است ، براى او جايى بهتر از چهار ديوار خانه نيست ، نبايد هيچ گونه اختيارى داشته باشد ، در برابر مرد ـ كه فعال ما يشاء است ـ بايد موجودى بى‏اراده باشد !

در ممالك مسيحى كار تفريط در نظريه نسبت به جنس زن به جايى رسيده بود كه مى‏گفتند :

زن را بايد مانند دهان سگ دهنه بند زد و مى‏گفتند : روح زن از روح ملكوتى جداست و بحث داشتند كه آيا روح او بشرى هست يا نه ؟!

در آفريقا زن ، حكم كالا و ثروت را داشت و براى مرد به منزله گاو و گوسفند بود .