در « تفسير ابو الفتوح رازى » آمده : مردى به بازار برده فروشان رفت براى خريد برده ، بردهاى را در مغازهاى ديد و قبل از خريد از او سؤال كرد كه غذا و لباس و اندازه كار تو چيست ؟ او به سؤالات پاسخ گفت : خريدار او را نپسنديد ، به مغازه ديگر رفت بردهاى را ديد از او پرسيد : چه نوع غذايى خوراك تو است ؟ گفت : هرچه مولا محبت كند .
پرسيد :
چه اندازه كار مىكنى ؟ پاسخ داد : آنچه مولا بخواهد . سؤال كرد : چه لباسى مىپوشى ؟
جواب داد : آنچه مولا بپسندد[178] .
ملل بىخبر از مكتب وحى درباره زن مىگفتند : زن وسيلهاى است براى اداره زندگى مرد كه هم چون يكى از وسايل در اختيارش گذاشته شده و وظيفه او تهيه كردن اسباب خوشى و هوس رانى مرد و زاييدن فرزند و خدمت در خانواده است !!
براى اين جنس ، خواندن و نوشتن ، تعليم و تعلم و فهميدن خطرناك است ، از خانه بيرون رفتن او مطلقا موجب فساد است ، براى او جايى بهتر از چهار ديوار خانه نيست ، نبايد هيچ گونه اختيارى داشته باشد ، در برابر مرد ـ كه فعال ما يشاء است ـ بايد موجودى بىاراده باشد !
در ممالك مسيحى كار تفريط در نظريه نسبت به جنس زن به جايى رسيده بود كه مىگفتند :
زن را بايد مانند دهان سگ دهنه بند زد و مىگفتند : روح زن از روح ملكوتى جداست و بحث داشتند كه آيا روح او بشرى هست يا نه ؟!
در آفريقا زن ، حكم كالا و ثروت را داشت و براى مرد به منزله گاو و گوسفند بود .