ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 14
نمايش فراداده

حكمت 045


  • توانمندى و جستن چيرگى خردمندى و حزم و عزم و توان و انديشه در حفظ اسرار و راز بجان است و كتمان راز و نياز

  • بحزم است و پى كردن خيرگى براى است و مرهون هوش و روان بجان است و كتمان راز و نياز بجان است و كتمان راز و نياز

حكمت 046


  • هراسان شويد و بجان بر حذر ز پيروزى و چيرگى كريم بجان اجتناب و بدل احتراز از آهنگ و مكر و جدال لئيم بوقتى شود سير و غرق نعيم

  • در اسكان و كوچ و براه و گذر بگاهى كه گشنه شود در اديم نمائيد و بر خود، غم جانگداز بوقتى شود سير و غرق نعيم بوقتى شود سير و غرق نعيم

حكمت 047


  • پرد مرغ جان و دل مردمان هر آنكس كه با دام مهرش بكف بر او، در اديم صفا و وفا رو، آرند و گسترده گردد رفا

  • بروى هر آن شاخه اى، بى امان بگيرد از آنها و بخشد شعف رو، آرند و گسترده گردد رفا رو، آرند و گسترده گردد رفا

حكمت 048


  • نهان باشد عيبت، در آن وقت و گاه ترا، شادمان و كند نيكبخت مباهات و فخرت شود تاج و تخت

  • كه حظ و نصيبت، بعصر و پگاه مباهات و فخرت شود تاج و تخت مباهات و فخرت شود تاج و تخت

حكمت 049


  • سزاوار و لا يقترين مردمان تواناترين از ايشان بدهر رها ماند و دل صبور و فكور بكار و عمل، مرد پاك و شكور

  • ببخشيدن و مهر و عفو و امان بود آنكه از كيفر و خشم و قهر بكار و عمل، مرد پاك و شكور بكار و عمل، مرد پاك و شكور