ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 134
نمايش فراداده

حكمت 465


  • به عرض على، باكمال ادب اگر بر سپيدى الياف ريش هر آينه بهتر، براه و روال بفرمودشان: رنگ و نقش خضاب ولى. ما، گروهى مصيبت زده عزادار دهريم و حيرت زده

  • رساندند، كاى شاه و مير عرب زدى رنگ و خوش جلوه كردى بخويش براى تو بود و خضاب جمال بود زينت و بر كهولت نقاب عزادار دهريم و حيرت زده عزادار دهريم و حيرت زده

حكمت 466


  • نمى باشد اجر كسيكه، جهاد و در راه پروردگار شهيد فراتر از آن كس كه وى را توان برد عفت و زهد و پاكى بكار هر آينه نزديك و در بعد كم كه پاكيزه دامن، سروشى شريف شود از سروشان پاك و عفيف

  • كند در ره دين و جويد مراد شود غرقه ى در نويد و اميد در ايمان حق است و روح و روان شود زاهد و عابد و رستگار به مشى و روال است و حد رقم شود از سروشان پاك و عفيف شود از سروشان پاك و عفيف

حكمت 468


  • ببر، عدل و انصاف و حق را بكار و از ظلم و پى راهه رفتن، بترس ازيرا كه بيراهه رفتن، عيان كشد مردمان را به آوارگى و ظلم و ستم، در زمين و زمان كشاند بشمشير و جنگ دمان

  • مشو عامل زور و ضرب و فشار نما بيم آنرا بدل، بار و غرس شود منجر بر ضرار و زيان به وادى حرمان و بيچارگى كشاند بشمشير و جنگ دمان كشاند بشمشير و جنگ دمان