ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 17
نمايش فراداده

حكمت 060


  • شفيع، بال خواهان و جوينده است نشان رهائى پوينده است

  • نشان رهائى پوينده است نشان رهائى پوينده است

حكمت 061


  • اهالى دنيا و دهر و قرون كه اين كاروان را، بره، مى كشند بحالى كه خوابند و در آتشند

  • همه رهروند و ز موطن، برون بحالى كه خوابند و در آتشند بحالى كه خوابند و در آتشند

حكمت 062


  • ز كف دادن يا وران، غربت است سيه چال و ويرانگر قربت است

  • سيه چال و ويرانگر قربت است سيه چال و ويرانگر قربت است

حكمت 063


  • ز كف دادن رغبت و آرزو پى آدمى سهل و آسان تراست كه تا آنكه از ناكس و بد سرشت شود خواهش و چهرگان، سرخ و زشت

  • نياز و تب حاجت و گفتگو خوشايند و مقبول و شايان تراست شود خواهش و چهرگان، سرخ و زشت شود خواهش و چهرگان، سرخ و زشت

حكمت 064


  • ز بخشيدن اندك، هرگز بمال ازيرا كه مايوس و نوميد جود از آن، كمتر است و تبست و تباه بلازا و غم پرور و سد راه

  • مكن شرم واهى و فكر و خيال نمودن ز بذل و پريشان وجود بلازا و غم پرور و سد راه بلازا و غم پرور و سد راه

حكمت 065


  • عفاف و شرف، زينت و نقش فقر سپاس و ثنا، زيور بر غنا در آرايش است و اساس و بنا

  • بالماس زهد است و مينا و نقر در آرايش است و اساس و بنا در آرايش است و اساس و بنا