لجاجت، لگام زوال و وبال كند فكر و انديشه را سر بگور ز دانا و صاحب خرد، محو و دور
زند بر دهان جمال و كمال ز دانا و صاحب خرد، محو و دور ز دانا و صاحب خرد، محو و دور
طمع، بندگى كردن دائمى است سرانجام آن، خفت و نادمى است
سرانجام آن، خفت و نادمى است سرانجام آن، خفت و نادمى است
بر كوتهى، در روال و عمل گل و نوبر و ميوه ى احتياط رهائى ز عيب است و فر حيات
فسوس است و اندوه و آه و زلل رهائى ز عيب است و فر حيات رهائى ز عيب است و فر حيات