ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 74
نمايش فراداده


  • به نزدم بيا تاز آنش، همه بتو گويم و گر كلام مرا ز خاطر، زدودى، كس ديگرى كند حفظ و در دل نگهداردش ازيرا سخن چون شكار رموك كسى مى ربايد، بجان و دلش كس ديگر آن را ز كف مى دهد ز هوش و روانش، بتك مى جهد

  • نيوشند و جا كن شود همهمه بتوفان دنياى پرماجرا فراگيرد آن را بروشنگرى بصندوق جان ثبت و بسپاردش در آماج تيغ است و تير تموك كند شب چراغ خود و محفلش ز هوش و روانش، بتك مى جهد ز هوش و روانش، بتك مى جهد

حكمت 259


  • هلا آدمى زاده ى صحنه ساز كنون بهر فرداى خود، در هراس ازيرا كه فردا اگر روز تو خدا روزيت را، در آن بيدريغ رساند همانند باران ميغ

  • گرفتار حرص و اسير نياز مباش و غمين و پريشان حواس بود جزو عمر دل افروز تو رساند همانند باران ميغ رساند همانند باران ميغ

حكمت 260


  • به يار و رفيقت، بدل كن، وفا باندازه ايكه ز حدش برون كه شايد شود سركش و دشمنت به خصمت، بعدل و ميانه روى كه شايد شود ياور و غمخوار تو بروزى و شخص هوادار تو

  • چو ابرش، بباران، زلال صفا نگردى و در بند عشق و جنون بروزى و بدخواه و اهريمنت نما دشمنى و مكن، كين، قوى بروزى و شخص هوادار تو بروزى و شخص هوادار تو

حكمت 261


  • همانا كه مردم، دو فوج و گروه يكى در شبستان دار فنا كه او را سراپرده ى زندگى گرفتار و زار و پريشان خويش شدش مانع طاعت و مغفرت هراسد كه اخلاف وى تنگدست ز فقر و تهيدستيش در امان همه عمر خود را در ايام دهر پى قسمت و بهره ى ديگرى يكى... در جهان از پى آخرت و بى آنكه سعى و تلاش و عمل هر آنچه برايش، بامر قضا برايش رسد، در زمين و زمان پس او، هر دوان بهره را جمع خويش و هر دو سرا را در عالم بكف و نزد خدا، گشته با آبرو و از ذات پاك خداوندگار نخواهد دمى حاجتى و نياز كه ذات خدايش... نسازد، روا بحالش شفا و بزخمش، دوا

  • بدهرند و در خير و رنج و ستوه عمل ميكند بهر كوى بلا به خود كرده مشغول تا زندگى نمود و زند مشت و راند به پيش حصارى ميان وى و آخرت شوند و دچار بلا و شكست شد و ميخرامد ببال زمان رساند بسر در بيان و بحر به بيعقلى و آز و ياوه گرى كند كار و كسب گل مغفرت كند بهر دنيا و در آن زلل مقدر شد و گشته بر آن رضا كند صرف و باشد، بدل، شادمان نمود و ربود و كشيده به پيش بياورد و كرده نشان و هدف عزيز و باحسان حق، روبرو قدر آفريننده ى روزگار ز درگاه بخشنده چاره ساز بحالش شفا و بزخمش، دوا بحالش شفا و بزخمش، دوا