ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 81
نمايش فراداده

حكمت 282


  • اگر مردمان را خداى ودود پى شكر احسان و بر نعمتش هر آينه واجب بدهر و زمان كه آلوده ى جرم و بار گناه نگردند و در لغزش و اشتباه

  • ز بار گناهان نترسانده بود بهاران آسايش رحمتش پى زندگان بود و بر مردمان نگردند و در لغزش و اشتباه نگردند و در لغزش و اشتباه

حكمت 283


  • هلا... اشعث، ار، بهر فرزند خويش هر آينه خويشى شايسته است كه افسرده گردى و گريان و زار و گر دل شكيبا و مرد فكور بنزد خدا، بهر هر درد و رنج بود جانشينى و پاداش كار هلا... اشعث، ار صبر شايان كنى قضا و قدر، بر تو، جارى شود كه پاداش و مزد و بهاى بزرگ و گر آنكه بيتابى و قيل و قال هر آينه حكم الهى، بتو بحالى كه كار پلشت و گناه همانا كه فرزند تو در نهاد بنحوى كه بهر تو در زندگى ترا كرده در بحر فرقت فرو بشكلى كه پاداش و مزد و جزا براى تو بود و بكارت سزا

  • غمين باشى و رنجه حال و پريش عملكرد شايان و بايسته است كشى آه و باشى ملول و نزار بحان باشى و در مصيبت صبور غم و غصه اى و گزند و شكنج دهد بر شكيبنده اش اعتبار توكل به الله و يزدان كنى زلال جزا، سيل و سارى شود بيابى و ارج عظيم و سترگ نمائى و دلتنگى و عجز حال شود جارى و سارى روبرو نمودى و در سهوى و اشتباه تو را كرده خندان و مسرور شاد بلا بود و اندوه و افسردگى غمين و بهجر رخش، روبرو براى تو بود و بكارت سزا براى تو بود و بكارت سزا

حكمت 284


  • كنار گهر تربت تابناك باستاد و كردش نثار درود همانا كه صبر و شكيب و توان مگر از فراق و جدائى تو و بيطاقتى، بس بد است و پلشت غمى كه بانگيزه ات شد نزول جهان افكن است و پر از رعد و برق غم و درد پيش از تو و بعد تو بسى كوچك و سهل و آسان بدل بجان است و در ورطه ى آب و گل

  • رسول خداوند و ناجى خاك بگل برگ حزن و نواى سرود خوش است و شفابخش روح و روان بر جان نثار و فدائى تو مگر بر تو در سير و گشت و نشست نشاط بشر را نموده افول بزرگ و زمين لرزه ى غرب و شرق روباروى گل چهره ى سعد تو بجان است و در ورطه ى آب و گل بجان است و در ورطه ى آب و گل