ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 89
نمايش فراداده

حكمت 312


  • جناب على، بر محمد، چنين همانا كه مى ترسم اى نور چشم بوادى آن، در كش روزگار كه فقر و ندارى، مكان شكست كنام پريشى انديشه است كند كينه برپا و بر دشمنى يكى، مشكلى، از پى امتحان به پرس بهر فهميدن و كسب علم بقصد دل آزارى و سرزنش كه نادان جوينده ى معرفت و داننده ايكه به بيراهه گام بنادان شبيه است و در رهروى بشيطان كند طاعت و پيروى

  • بفرمود و پندش فكنده طنين براى تو از فقر و بيداد خشم پناهنده شو بر خداوندگار تباهى دين است و زنجير دست براندازى حرفه و پيشه ى است سبب مى شود بهر اهريمنى بپرسيد و گفتش امير جهان شناسائى بحر مواج حلم مپرس و مشو عامل واكنش چو دانشور است و گل عافيت نهد تا كه ناخوانده افتد بدام بشيطان كند طاعت و پيروى بشيطان كند طاعت و پيروى

حكمت 313


  • بفرزند عباس روشن روان دلير و جلودار خيل گوان

  • دلير و جلودار خيل گوان دلير و جلودار خيل گوان