ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 94
نمايش فراداده

حكمت 329


  • پى هر كسى در زمين و زمان دو، انباز و همتا، در آن مال او يكى: وارث، و ديگرى، حادثات بلايند و آفات باغ حيات

  • در ادوار تاريخ و هر دودمان شريكند و در بخت و اقبال او بلايند و آفات باغ حيات بلايند و آفات باغ حيات

حكمت 330


  • دعا خوان و خواهنده ى بى عمل زند تير و وليكن ز اصل وتر كمانش تهى باشد و بى اثر

  • بود چون كسيكه به آز و امل كمانش تهى باشد و بى اثر كمانش تهى باشد و بى اثر

حكمت 331


  • هر آينه دانش در اصل و اساس يكى علم مطبوع و فطرى ذات دگر دانشيكه شنيده شده و علم شنيده شده، نفع و سود مگر آنكه مطبوع و فطرى ذات بطبع و روان باشد و با ثبات

  • دو نوع است و نقش بعقل و حواس طبيعى انسان و خاص حيات ز گوينده است و تنيده شده نبخشد بدنيا و بحر وجود بطبع و روان باشد و با ثبات بطبع و روان باشد و با ثبات

حكمت 332


  • درستى انديشه و فكر پاك به رو كردن دولت و بخت و مال كه با رخ نمائيشان، رو كند و با رفتن و كوچشان، مى رود سراسيمه دنبالشان مى دود

  • بدور زمان و اقاليم خاك قرين است و آزادگى و كمال دل آرائى و جلوه، در خو كند سراسيمه دنبالشان مى دود سراسيمه دنبالشان مى دود