ترجمه منظوم نهج البلاغه

حمید قاضی خاکیاسری

نسخه متنی -صفحه : 135/ 95
نمايش فراداده

حكمت 333


  • نجابت، رداى گل آذين و پاك سپاس و دعا، زينت بر غناست دل آرائى زهد و حمد و ثناست

  • بفقر است و سرمايه ى تابناك دل آرائى زهد و حمد و ثناست دل آرائى زهد و حمد و ثناست

حكمت 334


  • بروز جزا و نشور و قيام بجان ستمگر، عقاب و عذاب ز روزى كه بر جان مظلوم، ستم شد و گشته مغروق اندوه و غم

  • سزا دادن و محشر بى خيام اشد است و سجين و سرب مذاب شد و گشته مغروق اندوه و غم شد و گشته مغروق اندوه و غم

حكمت 335


  • سخنها... نگهدارى و ثبت و ضبط و اسرار پوشيده و در نهان و هر كس رهين بر آن نفس خويش و اين مردمان گمره و ناقصند مگر آنكسيكه خدايش امان همانا كه پرسش گر اين گروه كه كس را بگرداب آزار خويش اجابت گر اجتماعاتشان تحمل كند، رنج و غم را، بتن و آنكه ره و فكر و انديشه اش از اين مردمان اصلح و بهتر است همانا بر او، خشم و زودباورى ز نيكو سگالش، به واپس كشد و آنكه خردمندى و فكرتش از آنان، قويتر، بلفظ و زبان بگفتار حق است و دفع زيان

  • شدند و بهم وصل و پيوند و ربط هويدا شدند و عيان در جهان بدهر است و در كار و آئين و كيش بجهل و تباهى خود، شاخصند ببخشد، ز شر و فساد زمان هواخواه درد است و رنج و ستوه كند غرق و مغلوب پيكار خويش ميان گروه و جماعاتشان شناور شود در مسيل فتن درستى در حرفه و پيشه اش پسنديده و پاك و راجح تر است شود چيره در بينش و داورى و آن طائر فكرتش را كشد جهان بينى و قدرت عبرتش بگفتار حق است و دفع زيان بگفتار حق است و دفع زيان