بغات و محاربان

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 104/ 28
نمايش فراداده

بـزنـنـد.يعنى تا هنگامى كه آنها جدايى خود را از حكومت اعلام نكرده وعملا نيز از آن جدا نشده باشند باغى محسوب نمى شوند و عمل آنها نيز بغى ناميده نمى شود.^(158) علامه حلّى مى گويد: دومين شرط از شرايط ثبوت حكم بغى اين است كه مخالفان از سيطره امام خارج و در شهر و يا بيابانى منزل گزينند، بنابراين در صورتى كه همراه امام و در دسترس امام باشند اهل بغى نيستند.^(159) اظـهـار تـجـزيـه طـلبـى اسـت كـه در مـيـان بـاغـيـان وجـود دارد. در صـورتـى كـه بـه شـكـل آشـكـار آن را در غـالب مـوضـع گيرى رسمى و عملى ، نپرداختن حقوق دولت اسلامى اعلام نـمـودنـد، بـغـى مـحـقّق شده و در صورتى كه از حكومت جدا شده و در شهر و يا بيابان موضع بـگـيـرند، زمينه برخورد مسلحانه حكومت با آنها فراهم مى شود و آغازى براى برخورد نظامى حكومت با باغيان است .

9 ـ داشتن مكان و تشكيلات :

بـعـضـى از نـويسندگان در تحقق بغى ، وجود مكان و تشكيلات را براى باغيان شرط مى دانند چون معتقدند براى داشتن قدرت مادى كافى ، داشتن مكانى لازم است .^(160) ولى بـا توجه به نظر برخى از فقهاى شيعه مبنى بر تحقق جرم بغى به صورت فردى و هـمـچـنـيـن تقسيم بغات به باغيان داراى تشكيلات و باغيان بدون تشكيلات عدم لزوم اين شرط واضح مى گردد:

10 ـ داشتن رهبر و فرمانده :

در فـقـه شـافـعـى وجـود يـك فـرمـانـده و رهـبـر بـراى گـروه بـاغـى را لازم مـى دانـنـد، و دليل اين شرط را نيز عدم قدرت كافى در صورت نبود فرمانده (مطاع ) در ميان باغيان دانسته اند^(161) ولى علامه حلّى در مورد اين شرط مى گويد:

((شرط تحقق بغى آن نيست كه اهل بغى براى خودشان فرماندهى قرار دهند، بلكه هر كسى كه بـر امـام عـادل خـروج كـند و بيعت او را بشكند و در احكام و فرامينش با او مخالفت كند باغى است )).^(162)

اقسام بغى

حـركـت هـايـى كه عليه نظام حكومتى صورت مى گيرد بر اساس انگيزه آن به دو دسته تقسيم مى شود:

الف : حركت هايى كه هدف آن براندازى حكومت است ؛ ب : حركت هايى كه هدف آن سرنگون كردن حاكم و يا مخالفت با اوست .

و هر كدام از اين دو دسته نيز بر اساس شكل و نحوه انجام آن ممكن است به دو صورت مسلحانه و غيرمسلحانه ، يعنى ؛ در مجموع به چهار صورت انجام شود:

1 ـ حركت هاى مسلحانه با هدف سرنگونى حكومت ؛ 2 ـ حركت هاى غيرمسلحانه به منظور سرنگونى حكومت ؛ 3 ـ حركت مسلحانه به منظور سرنگونى حاكم يا مخالفت با او؛ 4 ـ حركت غيرمسلحانه به منظور سرنگونى حاكم و مخالفت با او؛ در ادامه به هر كدام از اين اقسام با رعايت اختصار مى پردازيم :

1 ـ حركت هاى غيرمسلحانه به منظور سرنگونى حكومت اسلامى حـركـت هـايـى كـه از سـوى مـخـالفان داخلى حكومت اسلامى به منظور سرنگونى حكومت اسلامى صورت مى گيرد گاهى به شكل خزنده و مخفى با استفاده از سلاح هاى تبليغاتى و ايجاد جنگ روانـى صـورت مـى گـيـرد و تـاءثـيـر ايـن شـيـوه بـراى براندازى حكومت به مراتب بيشتر و بـرخـورد بـا آن از رويـارويـى مـسـلحـانـه بـدون شـك مشكل تر است : يكى از محققان و صاحب نظران اين گروه را به چند دسته تقسيم كرده است .

1/1 ـ منافقين (توطئه گران )

گـروهـى كه از روى عناد و يا سوء نيّت ، جريان انحرافى در جامعه اسلامى به وجودآورده ، و زمـيـنـه سـاز شـورش و نـافـرمانى ـ به طور خزنده و مستتر مى شوند. آنان در ظاهر خود را با جـريانِ قانونى و عادى دولت اسلامى هماهنگ مى كنند و از پوشش هاى به ظاهر اسلامى در مخفى نـگـهـداشتن مقاصد خود استفاده مى نمايند. مشابه آن را در جريان ((مسجد ضرار)) مشاهده مى كنيم كـه پـيـامبر(ص ) با شدّت و