بغات و محاربان

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 104/ 34
نمايش فراداده

غيبت امام معصوم )) را نيز شامل مى گردد اشاره مى نماييم :

يكم ـ روايت عبدالرحمن بن الحجاج كه در بحث ريشه روائى نيز گذشت :

عبدالرحمن مى گويد: شنيدم كه امام صادق (ع ) مى فرمايد: در جنگ على (ع ) با مسلمان ، بركتى بود كه اگر با آنها نمى جنگيد، بعد از ايشان كسى نمى دانست چگونه با آنها برخورد نمايد.

ايـن كـلام حـضـرت (ع ) بـه صـراحـت ايـن مـعـنـى را بـيـان مـى دارد كـه عـمـل حـضـرت مـى تواند سيره و الگوى مناسبى در همه زمان ها براى كسانى باشد كه با اين گروه مى جنگند.

دوم ـ سـكـونـى از امام صادق (ع ) نقل مى كند كه حضرت فرمود: در مورد خوارج از على (ع ) سؤ ال شـد و ايـشـان در جـواب فـرمـود: اگـر بـر امـام عـادل و يـا جـمـاعـت عادل شورش كردند با آنها بجنگيد و اگر بر امام جائر و ستمگر خروج كردند با آنها نجنگيد كه در اين مورد حق دارند.^(193) ايـن روايـت نـيـز بـسـيـار روشن و واضح قاعده و حكم برخورد با بغات را براى هميشه تاريخ بـيـان مـى نمايد. اين حكم به زمان خود او يا زمان حضور امام معصوم (ع ) اختصاص ندارد. بلكه بـيـانـى كـلّى و هـمـيـشـگـى اسـت ؛ زيـرا درگـيـرى حـق و بـاطـل و تـجـاوز ظـالم بـر عـادل هـمـيـشه هست و طرفدارى از حق و دشمنى با ظالم و ناحق وظيفه جاودانه اى است كه بر دوش ما نهاده شده است .

سوم ـ على (ع ) در خطبه هاى نهج البلاغه در موارد زيادى به بغى و باغيان اشاره كرده و آنها را مـورد مـذمـّت قـرار مى دهد كه در اين ميان مى توان به خطبه هاى 172 و 192 اشاره نمود كه حـضـرت عـمـل آنـهـا را فـسـاد در زمـيـن و محاربه با مؤ منين مى داند و نيز خطبه 173 و 127 كه حـضـرت در سـخـنـى بـا خـوارج آنـهـا را مـورد سـرزش قـرار مـى دهـد و عـمـل و شـعـار آنـهـا را تـفـرقـه مـى شمارد و از تفرقه و ايجاد دو دستگى در بين امّت اسلام با بيانى تند و لحنى شديد نهى نموده ، مى فرمايد:

((از تـفـرقـه بپرهيزيد كه موجب آفت است . آن كه از جمع مسلمانان به يكسو شود بهره شيطان است چنان كه گوسفند چون از گله دور ماند، نصيب گرگ بيابان است .

آگاه باشيد هر كه مردم را بدين شعار بخواند (شعار تفرقه و دودستگى ) او را بكشيد هر چند زير عمامه من باشد.

يكى از پيامدهاى حتمى و مفاسد حركت باغيان و شورشيان عليه حكومت اسلامى ، ايجاد تفرقه در بين جامعه مسلمانان است كه وحدت ملّى جامعه اسلامى را بر هم مى زند و بر هم خوردن وحدت يك جـامـعـه مـهـم تـريـن خـطرى است كه آن جامعه را تهديد مى كند و از نخستين پيامدهاى آن ، بر هم خـوردن امـنـيـت مـلّى آن جـامـعـه اسـت . عـلى (ع ) بـا ايـن بـيـان نـورانـى يـكـى از مـفـاسـدى را كه عـمـل بـاغـيـان در پـى دارد بـه آنان گوشزد مى نمايد و جوامع اسلامى را از خطر آنها آگاه مى سازد و ((اءلا و من دعا الى هذا الشعار فَاقْتُلُوهُ ولو كان تحت عمامتى هذا))!

هر كس كه مردم را به سوى اين شعار دعوت مى كند او را بكشيد اگر چه زير عمامه من باشد!

3 ـ دلايل عقلى و اعتبارى

يكم ـ در صورتى كه برخورد و سركوب باغيان جايز نباشد، جامعه دچار هرج و مرج مى شود، لذا امروزه در تمام جوامع بشرى با آن به شدت مقابله مى شود و وجدان عمومى نيز عليه هرج و مرج طلبى و عوامل آن حكم مى نمايد و با ديده انزجار و تنفر به آن نگاه مى كند.^(194) علاوه بر دليل عقل ، روح شريعت و مذاق شرع نيز به دورى از هرج و مرج دلالت مى نمايد.

دوم ـ وقتى كه حفظ حكومت اسلامى واجب است ، بلكه به گفته امام خمينى (ره ) از اوجب واجبات است ، و حـفـظ آن مـتـوقـف بـر بـاز داشـتـن و جـلوگـيرى از عوامل نابودى و تضعيف آن است ، سركوب شـورشـيـان از بـاب مـقـدمـه واجـب ، واجـب مـى گـردد، و ايـن وجـوب از احـكـام عقل مى باشد.

سـوم ـ امـنـيت از نيازهاى اساسى بشر است و تمام حكومت ها براى حفظ اقتدار خود مى دانند. حكومت اسـلامى نيز خود را از اين قاعده مستثنى ندانسته به حفظ آن سفارش و از برهم زدن آن با عنوان جـنـگ بـا خـدا و رسـول (ص ) يـاد نـمـوده اسـت ^(195) و اين امنيت خواسته يا ناخواسته با عمل شورشيان بر هم مى خورد و براى حفظ آن و مسلمانان ناگزير از مبارزه با آنها مى باشند.

چهارم ـ باغيان متجاوزند، و دفع تجاوز لازم است . شروع به مخالفت با حكومت از طرف باغيان و توجه نكردن