پیامدهای عاشورا

ابوفاضل رضوی

نسخه متنی -صفحه : 128/ 16
نمايش فراداده

سـپـس امام (ع) فرمود: (كسى كه در رثاى امام حسين (ع) شعر بگويد و خود بگريد و ديگران را بـگـريـانـد، اهـل بـهـشـت اسـت و هـر كـس مـصـايـب امـام حـسـيـن (ع) را بـشـنـود و بـه قـدر بـال پـشـه اى اشك از چشمش جارى شود، ثواب او با خداست و خداوند به كم تر از بهشت او را پاداش نخواهد داد.)(62) بـكـر بـن مـحـمـد ازدى از امـام صـادق (ع) نـقل كرده است كه امام فرمود: (آيا مجالسى كه در آن احاديث ما بيان شود برپا مى كنيد؟) گفتم : بلى . حضرت فرمود:(من اين مجالس را دوست دارم . ولايـت مـا را زنده نگه داريد و مصايب ما را، كه نشانه مظلوميّت ما است ، بازگو كنيد. كسى كه مـصـايـب مـا را يـاد كـنـد يـا ديـگـران آن را بـراى او نـقـل كـنـنـد و بـه قـدر بال پشه اى در عزاى ما گريه كند، خداوند او را مى آمرزد.)(63) روشن است كه تشكيل چنين مجالسى سبب آگاهى مردم مى گشت و آن ها را نسبت به مظالمى كه بر خـانـدان پـيامبر(ص) رفته بود، آگاه مى كرد و از اين راه ، ماهيّت رژيم هاى حاكم را برملا مى سـاخـت . نـكته ديگرى كه از اين روايات استفاده مى شود آن است كه ائمّه اطهار(ع) دوست داشتند اين مجالس در مرئى و منظر مردم باشد تا همه مردم اعم از زن و مرد، از موضوع با اطلاع شوند و حـقيقت مظلوميّت اهل بيت (ع) و ستمى كه بر آنان رفته است بر همگان روشن شود و بفهمند كه امامت و خلافت ، حقّ اهل بيت (ع) بوده و ديگران آن را غصب كرده اند.

پنج سال عزاى مداوم

عمر بن على بن الحسين (ع) مى گويد:

پـس آز آن كـه خـبـر شـهـادت حـسـيـن (ع) بـه مـديـنـه رسـيـد، زنـان بـنـى هـاشـم ، تـا سال ها لباس سياه مى پوشيدند و از سرما و گرما پرهيز نمى كردند و براى امام حسين (ع) و شـهـداى كـربـلا، عـزادارى مـى نـمـودنـد و عـلى بـن الحـسـيـن (ع) بـراى آنـان غـذا تـهـيـّه مـى كرد.(64) امام صادق (ع) فرمود: ( (پس از حادثه عاشورا) هيچ زنى از زنان ما (بنى هاشم)آرايش ‍ نكرد و خـضـاب نـبـسـت تـا زمـانى كه مختار سر بريده ابن زياد و عمر سعد را براى ما (به مدينه)فرستاد.(65) آيـة اللّه خـوئى (ره)در ذيـل ايـن روايـت ، مـى فـرمـايـد: (سـنـد ايـن روايـت صـحـيـح اسـت) .(66) در روايتى ديگر، امام صادق (ع) فرمودند(پس از مصيبت كربلا، هيچ زنى از بنى هاشم سرمه نكشيد و خضاب نبست و از خانه هاى ما تا پنج سال ، دودى برنخاست و غذاى گرم پخته نشد (و همچنان حالت عزا و ماتم حكمفرما بود) تا اين كه ابن زياد كشته شد.)(67) فـاطـمـه (68) دخـتر اميرالمؤ منين (ع) نيز مى گويد: (پس از شهادت امام حسين (ع)، هـيـچ زنـى از مـا حـنـانـبـست و سرمه به چشم نكشيد و مويش را شانه نزد تا آنگه كه مختار سر بريده ابن زياد را به مدينه فرستاد.)(69) مـصـيـبت عاشورا اعظم مصايب براى جهان اسلام ، خاصه خاندان پيامبر(ص) بود. هيچ حادثه اى به اندازه اين فاجعه دلخراش ، اهل بيت پيامبر(ص) را متاءثر نكرد و جا داشت تا سرهاى بريده دشـمنان خود و قاتل حضرتش را نبينند آرام نگيرند و از حالت عزا خارج نشوند. اين مهمّ نيز به دست با كفايت مختار انجام شد.

خداوند به او جزاى خير عنايت كند!

از مـجـمـوع ايـن احـاديـث ، وضـعـيـّت شـهـر مـديـنـه بـه دسـت مـى آيـد و اثـر عـمـيـق حـزن اهـل بـيت (ع) بر مردم اين شهر مشخص مى شود و اين زمينه يك انفجار انتقام آميز بر ضدّ دستگاه امـوى شـد كـه واقـعـه (حـرّه)نـمـونـه آن بـود. قـطـعـا اصـرار اهـل بـيـت پـيامبر(ص) در برپايى مجالس سوگوارى براى سالار شهيدان در زنده نگه داشتن عـاشـورا، در تـوجـّه دادن مـردم بـه اهـداف عـاشـورا و شـنـاخـت حـق از باطل بود كه در طول تاريخ ، تاكنون آثار مثبت آن را مى بينيم .

گريه هاى مداوم امام سجّاد(ع)

امـام صـادق (ع) فـرمـود: (امـام زيـن العـابـديـن (ع) چـهـل سـال صائم النهار و قائم الليل بود وهرگاه طعامى براى او مى آوردند، به آن خيره مى شـد. غـلامـش مـى گـفت : آقا، بفرماييد. امام با چشم گريان مى فرمود: (فرزند پيامبر(ص) را گرسنه كشتند، فرزند پيامبر را تشنه كشتند.) و اين برنامه او بود و آن قدر مى گريست تا اشك چشم او همراه غذايش مى شد و اين چنين بود تا پايان عمر.)(70)