در خـور ذكـر اسـت كـه مـنـطـقـه وسـيـعـى از شـمـال شـرقـى ايـران كـه شـامـل بـخـشـى از افـغـانـسـتـان و تـركـمـنـسـتـان و ديـگـر كـشـورهـاى شمال خراسان مى باشد ، در قديم كلاًّ به (خراسان)معروف بوده است .
صـاحـب مـعـجم البلدان سپس مى نويسد: (و بِها قُتِلَ يَحيَى بنُ زَيْد بْنِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّبْنِاَبى طالِبٍ رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ) (يعنى : در جوزجان ، يحيى فرزند زيد بن على بن الحسين (ع)، كشته شد.)(523) شعرِ كثير نهشلى درباره يحيى نيز اشاره به همين مطلب دارد كه مى گويد:
هنگامى كه ابر باران دار، بالا رفت ، قتلگاه جوانانى را در جوزجان سيراب كرد.
دعبل خزاعي نيز در شعر خود به قبر او اشاره كرده گويد:
قـبـرى در سرزمين جوزجان و قبر ديگرى از خاندان پيامبر در(باَخمْرا)(526) دور از وطن است .
لازم بـه ذكـر اسـت كـه نـام اسـتـان جـوزجان و مزار شريف در افغانستان ، معروف و قبر يحيى ، مشهدى با جلالت و مورد زيارت و عنايت شيعيان مى باشد.
ايـن بـار سـرزمـيـن خـراسـان و جـوزجـان شـاهـد نـبـردى بـيـن حـق و بـاطـل بـود. قيام يحيى امتداد همان خط سرخ عاشورا و كوفه بود و اين بار فرزند ديگرى از امـام حـسـيـن (ع) و جـمـعـى از شـيـعـيـان مـظـلوم ، مـردانـه در مقابل حكومت جائر اموى و مروانى ايستادند، جنگيدند و شربت شهادت نوشيدند. خون آنان همچون رودى خـروشـان از سـرزمـيـن خـراسـان ، حـركـت كـرد و تـبـديـل بـه دريـايـى شد كه خودكامگان و حاكمان جانى اموى را در خود غرق نمود و حماسه اى جاويد از خود به جاى نهاد.
(فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذينَ اَجْرَمُوا وَ كانَ حَقّاً عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤ مِنين) ؛(527) ما از جنايت كاران انتقام گرفتيم و بر ما است يارى مؤ منان .
امام صادق (ع) فرمودند:
(اُذِنَ في هَلاكِ بَني اُمَيَّةَ بَعْدَ اِحْراقِهِمْ زَيْداً بِسَبْعَةِ اَيّامٍ.)(528) هـفـت روز پـس از آن كـه بـنـى امـيـّه بدن زيد را سوزاندند، خداوند هلاكت و نابودى آنان را اراده نمود.
هلاكت و نابودى حكومت هزارماهه و جائرانه بنى اميّه يكى از آثار و نتايج قيام مقدّس امام حسين (ع)و نهضت زيد(ع) بود. و سرگذشت بنى اميّه پس از آن همه جنايت ، خود درس عبرتى است .
در ايـن جـا، تـوجـّه بـه يـك نـكـتـه ضـرورى اسـت : بـنـى امـيـّه چـهـار سال بدن زيد(ع) را بالاى دار نگه داشتند و در 125 ه . ق . موقعى كه يحيى ، فرزند قهرمان زيد(ع) قيام كرد، به دستور وليد، خليفه اموى ، بدن زيد را از دار پايين آوردند و سوزاندند (كـه شـرح آن گـذشـت .) امـّا سـقـوط امـويـان و روى كـار آمـدن عـبـّاسـيـان در سال 132 ه . ق بوده است ؛ يعنى بنى اميّه هفت سال پس از سوزاندن بدن زيد، سقوط كردند.
بـا تـوجـّه بـه روايـت مـذكـور از امـام صـادق (ع) در تـبـيـيـن اشكال مزبور، مى توان گفت :
پروردگار اذن هلاكت داد و زمينه سقوط و نابودى بنى اميّه را هفت روز پس از سوزاندن بدن زيد فراهم نمود، اما هلاكت آنان بعداً عملى شد.
احـتـمـال ديـگـر ايـن كـه مـمـكـن اسـت مـقـصـود از كـلمـه (يـوم)سال و دوره باشد كه در روايت مزبور، از آن به (ايّام)تعبير شده است .
محمّد حلبى از امام صادق (ع) نقل مى كند كه فرمود: