پیشینه نظریه ولایت فقیه

مصطفی جعفرپیشه فرد

نسخه متنی -صفحه : 123/ 96
نمايش فراداده

از آن‏ها ياد مى‏كند:

«فمن الغريب وسوسةُ بعض الناس في ذالك.» در ديدگاه صاحب جواهر، اين وسوسه، نشانه اين است كه گوينده، به‏هيچ روى، طعم فقه را نچشيده و با آن آشنا نيست. اين افراد، اگرچه روايات را ديده‏اند، ولى از لحن و آهنگ سخن معصوم(ع) و رموز و اشارات نورانى عترت طاهره(ع) به‏لبّ گوهرى كه خواسته‏اند با كلام خود به‏شيعيان منتقل كنند، نرسيده‏اند:

«بل كأنّه ما ذاق من طعم الفقه شيئاً و لا فهم من لحن قولهم و رموزهم أمراً.»(33) صاحب جواهر، با شيوه‏اى مانند محقّق نراقى(ره)، معتقد است كه اگر عناوين وارد درباره شأن فقها مانند حاكماً و قاضياً و حجةً و خليفةً و مانند آن را در كنار هم قرار دهيم، اين نكته به‏خوبى دريافت مى‏شود كه امامان معصوم(ع) در مقام انتظام امور اجتماعى شيه و سامان‏دهى نظام در عصر غيبت بوده‏اند تا اين امور تعطيل نماند، مگر مواردى مانند جهاد، كه مى‏دانسته‏اند شيعيان، به‏آن نيازى نخواهند داشت.(34)

قسمت دوم ديدگاه‏ها و انديشه‏هاى تازه درباره ولايت فقيه

1 .شيخ‏انصارى (1214 - 1281ه.ق)

دوره جديد فقاهت، دوره‏اى است كه به‏زمان معاصر منتهى مى‏شود. بنيانگذار اين دوره - كه با وجود او، فقاهت شيعه در راه ابتكار و خلاقيّت گام برداشته و با تكيه بركتاب و سنّت و كاربرد همان روش پيشين هزار ساله خود، ميوه‏هايى شيرين در فهم عميق‏تر آيات الأحكام و روايات نورانى عترت طاهره(ع) چيده است - جناب خاتم الفقهاء والمجتهدين، شيخ‏مرتضى انصارى(ره) است.(35) وى كه نسبش به‏جابربن‏عبداللَّه انصارى، صحابه بزرگوار رسول‏اللَّه(ص) مى‏رسد، در دزفول، متولد شد. مدّتى، از پدر خويش، بهره علمى برد و آن گاه به‏عتبات عاليات رفت و مدتى را نزد بزرگان عراق به‏تحصيل پرداخت و به‏وطن برگشت.

پس‏از مدّتى، مجدّداً، به‏عراق رفت و چند سالى را به‏تحصيل پرداخت و دوباره به‏ايران بازگشت. آن گاه تصميم گرفت از محضر علماى ايران كسب فيض كند.

مهم‏ترين اساتيد وى در عراق، شيخ‏على (فرزند كاشف‏الغطاء) و در ايران، ملّا احمد نراقى، (مؤلّف مستندالشيعه و عوائدالايّام) بوده است.

شيخ‏انصارى، حدود سال‏هاى 1352ه.ق براى آخرين بار به‏عتبات بازگشت و به‏تدريس اشتغال يافت.

شيخ‏انصارى در دقّت و عمق‏نظر، بسيار كم‏نظير است و فقه و اصول را وارد مرحله‏اى جديد كرده است. دو كتاب فوائدالاصول (معروف به‏رسائل) و المكاسب او از متون درسى حوزه‏هاى علمى در سطح خارج است.

براين كتاب‏ها، فقيهان برجسته پس‏از وى، حاشيه زده‏اند.

شيخ‏انصارى در سال 1266ه.ق، پس‏از وفات صاحب جواهر و به‏توصيه او، مرجعيّت عامّه تشيّع را تا واپسين لحظات حيات بردوش كشيده است.

در بعد زهد و تقوا نيز حيات اين مرد بزرگ، ضرب‏المثل براى يك زندگى سعادتمند و شرافتمندانه شده است.

بازتاب «ولايت فقيه» در ميراث فقهى شيخ‏انصارى

توجّه به‏آراى جناب شيخ‏انصارى در باب ولايت فقيه، اهمّيتى وافر دارد، از اين جهت كه برخى، در انديشه‏ها چنين القا مى‏كنند كه از سخنانِ شيخ‏انصارى، به‏خوبى روشن مى‏شود كه ولايت فقيه، حتّى در موارد محدود نيز مردود و يا لااقل مورد شك است.

اينان مى‏پندارند كه ولايت فقيه، مسأله فقهىِ مستحدث است و براى نخستين بار ازطرف ملّا احمد نراقى مطرح گرديده و غالب علما و بزرگان فقها، راى به‏بطلان و بى‏اساسى آن داده‏اند.(36) حقيقت بحث، آن است كه قاطبه فقيهان برجسته شيعه، يك صدا، اين نظريه را پذيرفته‏اند و طبق آن فتوا، داده‏اند.

اين ادّعا كه جناب شيخ‏مرتضى انصارى، حتّى در موارد محدود نيز ولايت را مردود مى‏داند و يا آن را مشكوك مى‏شمرد، لزوم بررسى آراى اين فقيه بزرگ را به‏صورت جامع و كامل، هويدا مى‏كند.

عمده اظهار نظرهاى جناب شيخ‏در باب ولايت فقيه را از چهار مورد مى‏توان سراغ گرفت. كتاب‏هاى مكاسب