پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آورد و امانتها را به آن جناب تسليم كرد و در همان روز از دنيا مفارقت نمود و به رحمت ايزدى واصل گرديد (617).
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : موسى عليه السلام وصيت كرد بسوى يوشع ، و يوشع وصيت نمود بسوى فرزندان هارون نه به فرزندان خود و نه به فرزندان موسى زيرا كه اختيار وصيت و خلافت كبرى با جناب اقدس الهى است ، و بشارت دادند موسى و يوشع كه مسيح عليه السلام بعد از اين مبعوث خواهد شد، پس چون مسيح مبعوث شد به بنى اسرائيل گفت كه : بعد از من پيغمبرى خواهد آمد كه نام او احمد است واز فرزندان اسماعيل است و او تصديق من و تصديق شما خواهد كرد؛ و بعد از آن جناب آنها كه حافظان علم و شريعت آن جناب بودند علوم او را دست به دست مى دادند و يكديگر را وصى مى كردند و بشارت مى دادند مردم را به مبعوث شدن پيغمبر آخر الزمان صلى الله عليه و آله و سلم چنانكه حق تعالى در قرآن مجيد فرموده است انا انزلنا التوريه فيها هدى و نور يحكم بها النبيون اسلموا للذين هادوا و الربانيون و الاحبار بما استحفظوا من كتاب الله و كانوا عليه شهداء (618) بدرستى كه ما فرستاديم تورات را كه در آن هدايت و نور بود، حكم مى كردند به آن پيغمبران كه منقاد حكم خدا بودند براى يهود و حكم مى كردند علماى ربانى و عباد و زاهدان به سبب آنچه به ايشان سپرده شده بود و طلب حفظ آن از ايشان كرده بودند از كتاب خدا و بودند بر آن كتاب از گواهان .
حضرت فرمود: براى اين ايشان را مستحفظان ناميد كه به ايشان سپرده بودند نام بزرگتر را يعنى كتاب را كه به آن مى توانست دانست علم هر چيزى را كه با پيغمبران بوده است كه از جمله آنها بود تورات و انجيل و زبور و كتاب نوح و كتاب صالح و كتاب شعيب و صحف ابراهيم عليه السلام ، پس پيوسته اين وصيتها و امانتها را عالمى به عالم ديگر مى سپرد تا آنكه به حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم تسليم كردند، پس چون آن جناب مبعوث شد فرزندان آنها كه مستحفظان وصايا بودند ايمان به آن حضرت آوردند و جماعت ديگر از بنى اسرائيل كافر شدند (619).
و در حديث معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه حضرت رسول (ص ) فرمود: من سيد پيغمبرانم و وصى من سيد اوصياء است و اوصياى من بهترين اوصياى پيغمبرانند، آدم عليه السلام از خدا سئوال كرد كه براى او وصى شايسته اى قرار دهد، حق تعالى به او وحى فرستاد: من گرامى داشته ام پيغمبران را به پيغمبرى پس اختيار و امتحان كردم خلق خود را و بهترين ايشان را اوصيا گردانيدم ؛ پس خدا وحى نمود بسوى او كه : وصيت كن بسوى شيث كه اوهبه الله است ، و شيث وصيت كرد بسوى پسر خود شبان و او فرزند آن حوريه بود كه خدا براى آدم به زمين فرستاد از بهشت و آدم او را شيث تزويج نمود، و شبان وصيت نمود به محلث ، و محلث وصيت نمود بسوى محوق ، و محقوق بسوى عميشا، و او بسوى اخنوخ كه ادريس عليه السلام است ، و ادريس بسوى ناحور، و ناحور وصيتها را تسليم كرد به نوح عليه السلام ، و نوح سام را وصى نمود، و سام عثامر را، و او بر عيثاشا را، و او يافث را، و او بره را، و او جفيسه را، و او عمران را، و عمران وصيتها را تسليم حضرت ابراهيم خليل عليه السلام كرد، و ابراهيم اسماعيل را وصى كرد، و اسماعيل اسحاق را، و اسحاق يعقوب و يعقوب يوسف را، و يوسف بثريا را، و او شعيب را، و شعيب وصايا را تسليم حضرت موسى عليه السلام كرد، و موسى يوشع را وصى كرد، و او داود عليه السلام را، و داود سليمان عليه السلام را، و سليمان آصف بن برخيا را، و آصف زكريا عليه السلام را، و زكريا وصيتها را تسليم حضرت عيسى عليه السلام كرد، و عيسى شمعون را وصى كرد، و شمعون يحيى بن زكريا عليه السلام ، را، و يحيى منذر را، و منذر سليمه را، و سليمه برده را، و برده وصيتها و كتابها به من تسليم نمود، و من به تو تسليم مى كنم يا على ، و تو به وصى خود تسليم كن تا او به اوصياى تو از فرزندان تو تسليم كند كه هر يك به ديگرى بدهند تا برسد به امام دوازدهم كه بهترين اهل زمين است بعد از تو، و بدرستى كه امت من كافر خواهند شد به تو و بر تو اختلاف خواهند كرد اختلاف بسيار، هر كه بر خلاف تو ثابت بماند با من است و هر كه از تو مفارقت كند در آتش است ، و آتش جهنم جايگاه كافران است (620).
مولف گويد: از احاديث مختلفه چنان ظاهر مى شود كه وصايا و كتابها و آثار و معجزات پيغمبران از چندين جهت به پيغمبر آخر الزمان صلى الله عليه و آله و سلم رسيده است : الواح از آن جهتى كه در حديث گذشت ، و آثار موسى و عيسى و ساير انبياء عليهم السلام پاره اى از جهت برده و بعضى از جهت ابى بى واسطه سلمان