كـارآزمـوده و سـربـازان مـاهـر بـه مـيـزان 630 هـزار نـفـر در سـال 1903، مـى تـوانـسـت مـوجـبـات تعارض دو قدرت عمده دريايى يعنى انگلستان و آلمان را فـراهـم سازد. اين افزايش نيرو و تجهيزات همچنان در سالهاى بعد ادامه داشت ؛ زيرا به اعتقاد فـرمـانـده نـيروى دريايى آلمان ، ناوگان جنگى در معاملات ديپلماتيك برگ برنده اى است كه مخاطبان را به مدارا و مذاكره مجبور مى سازد.(17) مـسـابـقـه تـسـليـحـاتـى در سـالهـاى نـزديـك بـه آغـاز جـنـگ جـهـانـى اوّل بـه اوج خـود رسـيد.
به تقاضاى (ژنرال مولتكه ) رئيس ستاد ارتش آلمان ، نفرات ثابت ارتـش را در هـنـگـام صلح از 623 هزار نفر به 820 هزار نفر افزايش داد كه با احتساب افراد زيـر پـرچـم ، از مـرز يـك مـيـليـون و نـيـم تـجـاوز مـى كـرد. در فرانسه به تقاضاى (ريمون پـوانـكـاره )، رئيـس جـمـهـور وقـت ، خـدمـت نـظـام از دو سـال بـه سـه سـال افـزايـش يـافـت و بـديـن سـان ، نـفرات ارتش فرانسه در زمان صلح به 750 هزار نفر رسـيد. روسيه نيز طرح تجديد سازمان ارتش را تدارك ديد و بر اساس قانون دسامبر 1913 تصميم گرفت ، بتدريج نفرات خود را از يك ميليون و سيصد هزار نفر به يك ميليون و هشتصد هزار نفر برساند.(18) ناگفته پيداست كه چنين آمادگى نظامى به همراه انديشه هاى نظاميگرى ، يكى از ريشه هاى جنگ جهانى اول مى باشد.
(آرشـيـدوك فرانسيس فرديناند)، وليعهد و وارث تاج و تخت امپراتورى اتريش ـ هنگرى ، به هـنـگـام بـازديـد از يـك مـانـور بـزرگ ارتـش اتـريـش در (سـارايـوو)، بـه دسـت يـك دانـشجوى بـوسـنـيـايـى كـه عـضـو جـنـبـش نـاسـيـونـاليـسـتـى صـرب بـود، بـه قـتـل رسـيـد. اتـريـش كـه در صـدد انـتـقـام از صـربـسـتـان بـه دليـل تبليغات پان اسلاويسم و تشكيل (صربستان بزرگ ) بود، اين واقعه را بهانه مناسبى براى درهم كوبيدن لانه تبليغات ضد اتريشى در صربستان قرار داد. از اين رو، اتريش طى اولتـيـمـاتـوم ده مـاده اى به صربستان ، به حكومت آن كشور به مدت 48 ساعت فرصت داد كه پـاسـخ دهـد. در ايـن اولتـيـمـاتـوم ، اتـريـش خـواستار برچيده شدن سازمانها و تبليغات ضد اتـريـشـى ، عزل افسران و مقاماتى كه اتريش آنان را متهم به دشمنى با خود مى كرد، شركت اتريش در تحقيقات مربوط به توطئه ترور فرديناند و سركوب حركتهايى شد كه با هدف براندازى عليه اتريش هدايت مى شد.(19) حـكـومـت صـربـسـتان ، به پشتوانه حمايت دولت روسيه از آن كشور، به دو تقاضاى مندرج در اولتـيـمـاتـوم پـاسـخ رد داد. ايـن دو تقاضا عبارت بود از اينكه صربستان ، همكارى ماءموران اتـريـشـى را در جـلوگـيـرى از نـهـضـت خـرابـكارى عليه اتريش و در تحقيقات و بازجوييهاى مـربـوط بـه قـتـل وليعهد (فرديناند) قبول نمايد. اتريش كه به چيزى كمتر از پذيرش بى قـيـد و شـرط همه موارد رضايت نمى داد، در 28 ژوئيه به صربستان اعلان جنگ داد و بلگراد، پـايـتـخـت صـربـسـتـان ، را گـلوله باران كرد. اعلان جنگ آلمان به روسيه ـ كه دست از بسيج عمومى براى حمايت از صربستان نكشيده بود ـ پاى دولت فرانسه را نيز به ميان كشيد؛ زيرا روسـيـه و فرانسه از متحدين يكديگر بودند. اجراى نقشه (اشليفن ) يعنى حمله به فرانسه از طـريـق بـلژيك ، كه به نقض بى طرفى و حاكميت بلژيك منجر شد، انگلستان را هم وارد معركه جنگ كرد.(20) بدين سان ، جنگ عمومى بين پنج قدرت بزرگ جهانى آغاز شد.
جنگ در جبهه غرب (مرزهاى آلمان با فرانسه )، جبهه شرق (مرزهاى آلمان و اتريش و هنگرى با روسـيـه )، مـنـطـقه بالكان (مرز اتريش و هنگرى با صربستان )، سطح درياها و اقيانوسها و زيـردريـاهـا، تـوسـعـه و گسترش يافت . در جبهه غرب ، نقشه اصلى آلمان در ابتداى جنگ ، از پـاى درآوردن فـرانـسـه در كـمترين مدت زمان بود. بر طبق نقشه (اشليفن )، ارتش مجهز و عظيم آلمـان مـى بـايـسـت از راه بـلژيك به فرانسه بتازد و آنگاه از پشت سر، ارتش فرانسه را كه آمـاده حـمـله بـه آلزاس بـود، مـحـاصـره كـنـد. اين طرح با اندكى تغييرات به مرحله اجرا درآمد. ژنـرال مـولتـكـه ، رئيـس ستاد ارتش آلمان ، سپاه بزرگى را از خاك بلژيك عبور داده به خاك فـرانـسـه وارد شـد. امـّا ارتـش فرانسه ، تحت فرماندهى (ژوفر) دليرانه مقاومت كرد و در جنگ اول (مـارن ) ـ بـيـن
5 ـ 12 سـپـتامبر ـ آلمانيها شكست خورده ، عقب نشينى كردند؛ اين امر به منزله شكست كامل طرح اشليفن بود، چرا كه از آن تاريخ به بعد، سنگر بندى خطوط اوليه در صدر