تبلیغ در قرآن

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 121/ 4
نمايش فراداده

و برخورد انديشه ها و در زمانهاى مديد، امكان پذير نخواهد بـود. چـنـانـكـه هـر دانشمند عاقلى به
صورت عينى در مى يابد كه آنچه از انديشه هاى ناب و معارف علمى و الهى فراگرفته نبايد در ذهنش زندانى
كند، بلكه بايد به نحوى به ديگران منتقل كند تا آنان نيز از سفره علم او بهره مند گردند.
2 ـ نوع دوستى
هـر مـسـلمـانـى بـراساس اعتقادات صحيح و اصولى خويش ‍ مى داند كه تنها راه نجات و سعادت بـشـر از
ورطه فساد و تباهى ، تديّن به اسلام راستين است و هركس جز بر اسلام گردن نهد، مسير دوزخ را طى خواهد
كرد، علاوه بر اينكه هيچ آيينى جز اسلام ، توانِ اداره زندگى انسان و بـرآوردن نـيـازهـاى
گـونـاگـون جـسـمـى و روحـى او را نـخـواهـد داشـت و بـه هـمـيـن دليل هم خداوند مى فرمايد:
(وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْ خِرَِْ مِنَ
الْخاسِرينَ)^(16)
هـر كـس غير از اسلام ، دينى اختيار كند، هرگز از او پذيرفته نيست و او در آخرت از زيانكاران است .
از ايـن رو، مـسـلمـانـان از روى حـسّ نـوع دوسـتـى بـراى تيره بختى و بدفرجامى همنوعان خود، دل مـى
سـوزانـنـد و تـلاش مـى كـنـنـد بـا تـبـليـغ پـيـام الهـى هـمـه آنـان را بـه سـوى چـشمه زلال و
گـواراى مـعـارف الهـى فـراخـوانـنـد و از دوزخ جهل و تباهى رهايى بخشند. اين روحيه در وجود رهبر
عظيم الشأ ن اسلام (ص ) در اوج خود بود، چنانكه خداوند به او فرمود:
(لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ اَلاّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ)^(17)
گـويـى مـى خـواهـى جـان خـود را از شـدّت انـدوه از دسـت بدهى به خاطر اينكه آنها ايمان نمى آورند!
و نظر به اينكه رسول اكرم (ص ) در هر زمينه اى اسوه است ، مسلمانان نيز بايد از چنين روحيه اى
بـرخوردار باشند و هر چه ايمان فرد، قويتر باشد، دلسوزى و تب و تاب تبليغ و هدايت نـيـز در او بـيشتر
خواهد بود، چنانكه اهل بيت (ع ) در اين ميدان پيشگام هستند و حضرت باقر(ع ) مى فرمايد:
(مـِحـْنَُْ النـّاسِ عـَلَيـْنـا عـَظـيـمٌَْ، اِنْ دَعـَوْنـاهـُمْ لَمْ يـُجـيـبـُونـا وَ
اِنْ تـَرَكـْنـاهـُمْ لَمْ يـَهـْتـَدُوا بِغَيْرِنا)^(18)
مشكل مردم بر دوش ما سنگينى مى كند؛ اگر آنها را(به سوى حق ) بخوانيم ، اجابتمان نمى كنند و اگر
رهايشان سازيم به وسيله ديگران ، هدايت نمى شوند.
ايـن روحـيـه در طول تاريخ ، مسلمانان را به طور عموم و عالمان و مبلّغان دلسوز اسلامى را به طـور
خـصـوص بـرانـگـيـخـته تا به تبليغ و ارشاد مردم بپردازند و در اين راه علاوه بر چشم پـوشـى از
رفـاه و آسـايـش ، هرگونه سختى ، زخم زبان ، محروميت ، آوارگى و... را به جان بخرند و معارف جانبخش
اسلام را در جاى جاى زمين به دلهاى تفتيده برسانند و بر امّت محمّدى (ص ) بيفزايند.
3 ـ ارزش بودن تبليغ
ابـلاغ پـيـام الهـى ، جـدا از آن كـه به اهداف عالى و مقدّس خود برسد يا نرسد خود از ارزشى بـسـيار
والا برخوردار است و همين ارزشى بودن ، ضرورت آن را ايجاب مى كند. قرآن مجيد به پيامبر(ص ) مى فرمايد:
(فَاِنْ اَعْرَضُوا فَما اَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً اِنْ عَلَيْكَ اِلا الْبَلاغُ...)^(19)
اگـر(از تـو) روى گـردانـنـد (غـمـگين مباش )، ما تو را حافظ(و مأ مور اجبار) آنان نفرستاده ايم وظيفه
تو تنها ابلاغ (رسالت ) است .
4 ـ جاويد و جهانى بودن اسلام
پـيـامـبـر اسـلام (ص )، خـاتـم الانـبـيـاسـت ؛ گـرچـه وحـى آسـمـانـى بـا ارتحال آن بزرگوار
پايان يافته است امّا آيين او بايد هدايتگر انسان تا روز قيامت باشد.
از سـوى ديـگـر رسـانـدن پـيـام جـهانى اسلام به گوش همه مردم در همه زمانها، تنها بر عهده
پـيـامـبـر و امـامان دوازده گانه نيست ، بلكه همّت و همكارى همه مسلمانان دلسوز و فداكار را مى
طـلبـد تـا در طـول تـاريـخ دست به دست هم دهند و پيام الهى را به جهانيان برسانند. پيامبر اكرم ، خود
نخستين مبلّغ اسلامى بود، آن حضرت علاوه بر تبليغ همه جانبه احكام و معارف اسلام ، در اُمُّالْقُرا
و حومه آن به دعوتگرى پرداخت و مبلّغان دلسوزى ـ چون امام على (ع )، مُصْعَب بن عـُمـَيـْر، مـَعـاذ