تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (ع)

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

نسخه متنی -صفحه : 73/ 9
نمايش فراداده

سن حسنين در حال مباهله به حدى بوده كه مانع از كمال عقل آنها نيست ؛ علاوه بر اين ، ما معتقديم كه جايز است در مورد ائمه خرق عادت شود و چيزهايى به اينان داده شود كه به ديگران داده نشده است ، و اگر سن كودكى ايشان در آن موقع طورى است كه معمولا موقع كمال عقل در انسان نيست ، ممكن است به خاطر امتيازهايى كه دارند، به طور استثنايى و خرق عادت ، به آنان كمال عقل داده شده باشد، چه اينان نزد پروردگار از جايگاه و موقعيت خاصى برخوردارند و امتيازهايى دارند كه ساير افراد بشر ندارند. مؤ يّد اين مطلب فرموده رسول اكرم (ص ) است كه در اوان كودكى آن دو فرمود:

اين دو پسرم ، حسن و حسين ، امامند و پيشوا، چه شرايط براى رسيدن به خلافت و امامت ظاهرى آنان آماده شود و چه چنين شرايطى حاصل نشود.

اضافه مى كنم :

از مطالبى كه مؤ يد نظر علامه طباطبايى و علامه مظفر و ديگران است ، (سوره هل اءتى ) است كه در شاءن اهل كساء نازل شده است و خدا در آن ، همه آنها را به بهشت وعده مى دهد و از جمله اهل كساء، حسن و حسين (ع ) هستند.

همچنين شركت در بيعت رضوان ؛ گواهى گرفتن آن دو در قضيه فدك توسط حضرت زهرا و ساير اقوام و موضع گيرى هاى پيامبر اكرم (ص ) در مناسبت هاى مختلف ، مؤ يد اين مدعاست .

تمامى اين مسائل بدين خاطر بود كه رسول اكرم (ص ) مى خواست مردم را از نظر روحى و وجدانى براى پذيرش امامت ائمه (ع ) - هر چند از سن كمى برخوردار باشند - آماده ساز؛ مثلا در امام جواد و امام مهدى (ع ) وضع چنين بود.

3. سياست هاى شوم

در آن زمان ، سياست هاى منحرفى عرض اندام مى كرد كه لازم بود با آن مقابله نمود و در برابر آن ايستاد و موضع گيرى كرد. ما در اين جا به چند مورد اشاره مى كنيم :

الف ) آوردن زن ، آن هم شخصيتى مثل حضرت زهرا(س ) كه نمونه عالى و منحصر به فرد زن مسلمان است ، در يك چنين امر دينى خطير و سرنوشت سازى بدين منظور بود كه برداشت تنفر آور جاهليت از زن را محو سازد، چه آنان براى زن هيچ گونه ارزش و منزلت حائز اهميتى قائل نبودند، بلكه برعكس ، زن را منبع شقاوت و بدبختى مى دانستند كه براى قبيله خود ننگ و عار به همراه دارد و مظنّه خيانت است ؛ از اين رو احدى تصور نمى كرد روز شاهد باشد كه زن زن در مساءله حساس و سرنوشت ساز و حتى مقدسى مثل مباهله شركت داشته باشد، تا چه رسد به اينكه شريك مدّعا و شريك دعوت براى اثبات آن باشد.

ب ) آوردن حسنين (ع ) براى مباهله با انصارى نجران به عنوان پسران رسول اكرم (ص ) با اينكه آن دو حضرت ، فرزندان صديقه طاهره ، دخت گرانقدر پيامبر بودند، آن چنان كه خواهيم ديد، از دلالتى مهم و معنايى ژرف و عميق برخوردار است .

يك اشكال و پاسخ آن

قبل از پرداختن به اين مطلب و بيان مفاد آن ، لازم ديديم به اشكال يكى از محققان (سيد مهدى روحانى ) پاسخ دهيم كه مى گويد:

(اين آيه ، تنها دلالتى كه دارد اين است كه آوردن فرزندان (اصحاب ) اين دعوت جديد مطلوب است و بيشتر از اين چيزى نمى گويد، چنان كه فرمود:

(ابناءنا) و فرمود (ابنائى )، و در آيه چيزى كه بر لزوم آوردن فرزندان شخص صاحب دعوت دلالت كند وجود ندارد و همين كه فرزندان يكى از اصحاب دعوت باشند، در صدق امتثال كافى است ، پس آيه نمى رساند كه حسنين فرزندان رسول خدايند) در پاسخ مى گوييم :

1) امام على (ع ) در روز عاشورا به اين آيه مباركه استدلال كرد كه خداوند او را نفس پيامبر (ص ) و فرزندانش را فرزندان او و زنش را زنان آن حضرت قرار داده است .

امام كاظم (ع ) نيز با اين آيه بر هارون الرشيد احتجاج كرد و يحيى بن يعمر و نيز سعيد بن جبير - چنان كه خواهد آمد - بر حجاج استدلال نمود. اين استدلال و احتجاج به واسطه يك امر تعبّدى صرف نبود، بلكه به ظهور آيه مباركه بود كه دشمن راهى جز تسليم و خضوع در برابرش نيافت و مجبور به پذيرش آن شد.