ارج و اعتباري كه اسلام به هويت راستين انسان و شخصيت ذاتي او ميدهد، تا بدان حد است كه هر فرد مسلمان را، اساس و بنيان نهاد فراگير فرهنگ اسلامي ميشناسد و بر عكس تمدنهاي ديگر، فرد را جزيي از جامعه و پاره سنگي از ساختمان يك تمدن معرفي نميكند. توجه به كار برد واژه امت در اسلام، ميتواند موقعيت و نقش مؤثر انسان را در فرهنگ اسلامي تعيين كند. انسان در فرديت خود، مقام ممتازي در جامعه اسلامي دارد. و در مقايسه با ساير ملتها از موقعيّت و حقوق اجتماعي بيشتري بهرهمند است.
اسلام به فرد بشري به عنوان جزء ساده اجتماع، نمينگرد و او را عنصر سازندهاي در جامعه متحول اسلام ميداند كه هرگاه نقش خود را به درستي ايفا نكند، جامعه را گرفتار بينظمي و اختلال ميسازد. با اين برداشت، «اخلاق اجتماعي اسلام» شكل ميگيرد.
هدف اخلاق اجتماعي، تنظيم روابط گروهي افراد جامعه است كه اصولاً با روابط فردي مبتني بر رفع نيازهاي مادي متفاوت است. با اين همه، اسلام با قبول تفاوتهايي كه از نظر تكاليف فردي و مسئوليتهاي اجتماعي وجود دارد، در اصل، اين دو را از يكديگر جدا نميداند. به همان اندازه كه فرد رفع گرفتاريهايش را از جامعه ميخواهد، متقابلاً، جامعه نيز بدون گردهمآيي و مشاركت افراد فعليت نمييابد.
اين رابطه متقابل ميان فرد و اجتماع، در قرآن از ديدگاه معنوي و اخلاقي بررسي شده است. هر مسلماني ملزم است تكاليف خود را در مقابل افرادي كه با او نوعي رابطه دارند، مطابق تعاليم قرآن انجام دهد.
به طوري كلي بيشتر تكاليف اسلامي جنبه اجتماعي دارند و بر خلاف پارهاي مذاهب، عبادت اسلام تنها رياضت بدني و مناسك فردي نيست.