مقصود گردد و مترَنَّم به ((وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض ))...(الى آخره )(382) گردد و خيل آسا، تنفر از آفلين ، كه مقارّ نقص و رجز است ، پيدا كند و توجه به كمال مطلق نقشه قلب او گردد.(383)
اين طور كه ديد، جنود عقل در مملكت روح او غلبه دارد، شكر خداى تعالى كند، و بكوشد تا مملكت باطن را از جنود جهل پاك كند، و حكم عقل و جنود آن را در باطن محكم و نافذ كند.(384)
بايد دانست كه هر كس بايد خود، معالج قلب و طبيب روح خود باشد ((دايه دلسوزتر از مادر نخواهد بود)).
روزهاى فرصت و مهلت و موسع خود را نگذارد از دست برود و در هنگامى كه ايام بيچارگى و فشار و ضيق است ، از خواب غفلت برخيزد و هيچ دوائى براى او مؤ ثر نشود.(385)
مؤ منينى كه قلبهاى آنها مصفّى و خالص شده باشد براى نور ايمان ، تمام اين خصال در آنها مجتمع شود و ساير مردم ، كه در آنها يكى يا بيشتر از جنود عقل است ، مى توانند به واسطه رياضات علميّه و عمليّه ، خود را كامل كنند و از جنود جهل منزه و مبرى شوند و به جنود عقل مزيّن و محلَّى گردند و به درجه علياى كامله در جوار انبيا و اوليا برسند.(386)
چون قلب را از كثافات خالى كرد، مهياى براى ذكر خدا و قرائت كتاب خدا شود و تا قذارات و كثافات عالم طبيعت در آن است ، استفادت از ذكر و قرآن شريف ميسور نشود؛ چنانچه در كتاب الهى اشاره به آن فرمايد در سوره مباركه واقعه (آيه 77 الى 79):
((انه لقرآن كريم # فى كتاب مكنون # لا يمسه الا المطهرون )).(387) و در سوره مؤ من (آيه ) 13 فرمايد:
((هو الذى يريكم آياته و ينزل لكم من السماء رزقا و ما يتذكر الا من ينيب )).(388) پس از آن كه دل را براى ذكر خدا و قرآن شريف مهيّا نمود، آيات توحيد و اذكار شريفه توحيد و تنزيه را با حضور قلب و حال طهارت ، تلقين قلب كند؛ به اين معنى كه قلب را چون طفلى فرض كند كه زبان ندارد و مى خواهد او را به زبان آورد، چنانچه آن جا يك كلمه را تكرار كند و به دهان طفل گذارد تا او ياد گيرد، همين طور كلمه توحيد را با طماءنينه و حضور قلب ، بايد انسان تلقين قلب كند و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود. و اگر وقتى چون اواخر شب يا بين الطّلوعَيْن ، بعد از فريضه صبح براى اين كار اختصاص دهد خيلى بهتر است . پس در آن وقت ، با طهارت وجهه قرآن و ذكر را متوجه قلب كند، و آيات شريفه الهيه كه مشتمل بر تذكر و مشتمل بر توحيد است به قلب بخواند به طور تلقين و تذكير.
و اگر آيات شريفه آخر سوره حشر را از قول خداى تعالى ((يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ))(389) كه آيه 18 است ، تا آخر سوره ، كه مشتمل بر تذكر و محاسبه نفس و محتوى بر مراتب توحيد و اسماء و صفات است ، در يكوقت فراغت از نفس از واردات دنيايى ، مثل آخر شب يا بين الطّلوعين با حضور قلب بخواند و در آنها تفكر كند، اميد است - ان شاء الله - نتايج حسنه ببرد. و همين طور در اذكار شريفه با حضور قلب ذكر شريف :
((لا اله الا اللّه )) - كه افضل و اجمع اذكار است -(390) اين عمل را بكند، اميد هست خداوند از او دستگيرى كند. و البته در هر حال ، از نقص و عجز خود و از رحمت و قدرت حق ، غافل نباشد، و دست حاجت پيش ذات مقدّس او دراز كند و از آن ذات مقدّس دستگيرى طلب كند، اميد است كه اگر مدتى اشتغال به اين عمل پيدا كند، نفس به توحيد عادت كند، و نور توحيد در قلب جلوه كند. و البته از شرايط عامه ذكر، نبايد غفلت شود و ما بيشتر شرايط قرائت قرآن - كه شرايط ذكر نيز هست - در كتاب ((آداب الصلاة )) مذكور داشتيم ،(391) گرچه خود از آن استفاده نبرديم ، ولى از حضرت مولاى متّقيان مروىّ است كه فرموده : ((انظر الى ما قال ، و لا تنظر الى ما قال )).(392) و اگر در شب و روز چند دقيقه اى به حسب اقبال قلب و توجه آن - يعنى به مقدارى كه قلب حاضر است - نفس را محاسبه كند در تحصيل نور ايمان ، و از آن مطالبه نور ايمان كند، و آثار ايمان را از آن جستجو كند، خيل زودتر به نتيجه مى رسد، ان شاء الله .(393)