وجود وى در ميان زنان عالم بسيار بعيد و نزديك به عدم است تا چه رسد به اين كه بگوييم در هر نسلى يك زن
با اين خصوصيات يافت مى شود.
بنابراين طبق نظريه اول
زندگى بدون همسر در طول غيبت كبرى
براى امام مهدى & ضرورى و لازم است.
نظريه دوم: مخفى بودنِ عنوان و شخصيت امام & است. بر طبق اين نظريه
تمام اشكال هاى وارد بر نظريه اول
ديگر موضوعى نخواهند داشت
زيرا اگرچه براى آن حضرت
ازدواج كردن با همسر واقعى خود امكان ندارد
ولى
بدون تشخّص و به صورت ناشناخته
اشكالى پيش نخواهد آمد و خيلى هم آسان خواهد بود
چون همسر آن حضرت در
دوران عمر خود
ايشان را نمى شناسد و بر فرض كه در ذهن وى سؤالى پيش آيد كه چگونه حضرت با مرور زمان
پير نمى شود؟ حضرت مى تواند با برنامه هاى ويژه اى او را طلاق داده و از خود دور سازد; و يا اين كه شهرى
را كه در آن زندگى مى كند
عوض كند و در جاى ديگر با شخص ديگرى ازدواج نمايد.
حال كه اين گونه ازدواج امكان دارد
مى توانيم بگوييم كه انجام گرفته و حضرت در دوران غيبت كبرى
همسر
گزيده است
زيرا اين كار با سنّت مؤكد اسلامى و دستورهاى فراوان به ازدواج و تشويق و ترغيب بسيار بر
آن
تطبيق مى كند
و تبعيّت از اين سنت
براى حضرت مهدى & لازم تر از ديگران است. مخصوصاً اگر معتقد
باشيم كه معصوم ترك مستحب نكرده و مكروه انجام نمى دهد و به عصمت حضرت مهدى & نيز ملتزم باشيم; چنان كه
صحيح نيز همان است. پس در صورتى كه ازدواج امكان داشته و منافى غيبت نباشد
بر آن حضرت & لازم مى شود.
با اين برداشت و تصور
امكان دارد كه در هر نسل و يا در بيش تر نسل ها امام & را فرزندان بسيارى باشد كه
نسل آنان نيز با مرور زمان گسترش يابد
زيرا ايشان شخصيت حقيقى خود را به فرزندان مستقيم و همسر خود
معرفى نمى كند
تا چه رسد به ذريه و اولاد فرزندان.
ييك مطلب مانع پذيرفتن اين نظريه است و آن
اين كه: داشتن فرزند معمولاً همراه با شناخته شدن آن حضرت
و روشن شدن وضع ايشان است
زيرا سال هاى اندك و بلكه بيست يا سى سال را مى توان به صورت ناشناس
همراه