پس چگونه ممكن است امر حكومت كه امري مردمي است و با پشتيباني آنان سامان مييابد، بدون رضايت مردم، تأييد گردد.
دو فقيه نامدار شيعه به رضايت مردم اينقدر اهميت دادهاند كه يكي از موارد جواز عزل حاكم را عدم رضايت مردم ميدانند. شهيد اول در كتاب «القواعد و الفوائد» در اين باره چنين ميگويد:
«در صورتي كه مردم نسبت به او بيميل و مطيع ديگري باشند، ـ هر چند ديگري از وي كاملتر نباشد ـ هر گاه براي حكومت اهليت داشته باشد».42
و فاضل مقداد مينويسد:
«الثالث: مع كراهية الرعيه و انقيادهم الي غيره و ان لم يكن اكمل اذاكان اهلاً لان نصبه لمصلحتهم فكلما كان الصلاح اتم كان اولي».43
به عقيده اين دو فقيه «رضايت عمومي» به عنوان يك معيار اصلي در سنجش صلاحيت حاكم و ارزيابي مشروعيت تداوم حكومت اسلامي مد نظر قرار ميگيرد كه فقدان آن موجب تزلزل پايههاي مشروعيت نظام ميگردد. بنابراين ميتوان چنين نتيجه گرفت كه «رضايت عامه» يا از باب «مقوم ولايت» است در صورتي كه معتقد به نظريه انتخاب باشيم و يا «مقدمه واجب» در صورتي كه نظريه نصب را قبول كنيم و حاكم بدون اين رضايت يعني با جبرو زور نميتواند حكومت كند.
در عرف سياسي بيعت به معناي پذيرش و نوعي تعهد در مقابل بيعت شونده است. شارع مقدس بر اين سيره مستمره عقلايي را امضا كرده و با آن مخالفت ننموده است. افزون بر اين كه بيعت عملاً در زندگي پيامبر صلياللهعليهوآله واقع شده، در آيات و رواياتي مورد تأكيد قرار گرفته است. بيعتهايي كه در زمان پيامبر صلياللهعليهوآله صورت گرفته، گاه براي حمايت از يك مطلب و موضوع خاص و گاه براي پذيرش اصل حاكميت بوده است. لذا بيعتهاي انجام شده در آن دوره را به چند نوع تقسيم كردهاند:
1-2- بيعت دعوت: اين نوع بيعت (بيعت النساء) در عقبه اولي در مني و نيز بعد از فتح مكه بر متابعت از خدا و رسول انجام شد. قرآن از اين بيعت اين گونه ياد ميكند:
«يا ايهاالنبي اذا جاءك المؤمنات يبايعنك علي ان لا يشركن بالله شيئاً و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن اولادهن ولا يأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لا يعصينك في معروف فبايعهن و استغفر لهن الله، ان الله غفور رحيم».44
2-2- بيعت جنگ و جهاد: نوع ديگري از بيعت (بيعت رضوان) در سيره رسول الله صلياللهعليهوآله است كه اساس و قوام آن را تعهد به اطاعت در ميدان جنگ و تحمل شدايد و مشكلات نبرد تا سر حد مرگ تشكيل ميدهد. دو آيه شريفه ذيل به اين نوع از بيعت اشاره دارد:
«ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله، يدالله فوق ايديهم، فمن نكث فانما ينكث علي نفسه و من اوفي بماعاهد عليه الله فسيوتيه اجراً عظيما».45
«لقد رضي الله عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجرة فعلم ما في قلوبهم فانزل السكينة عليهم و اثابهم فتحاً قريباً».46
3-2- بيعت امارت و ولايت: اين بيعت همان بيعت عقبه ثانيه است و چنانكه در تاريخ ذكر شده اين بيعت بر اساس اطاعت و تسليم به امامت و رهبري رسول خدا صلياللهعليهوآله و تشكيل حكومت بود. و با بيعت اول عقبه كاملاً تفاوت داشت؛ همچنين بيعت غدير كه مردم براي اطاعت از علي عليهالسلام به عنوان امام و ولي امر مسلمين - بعد از پيامبر صلياللهعليهوآله - بيعت نمودند.
«... كذلك اخذ رسول الله صلياللهعليهوآله البيعة لعلي بالخلافة علي عدد اصحاب موسي فنكثوا البيعة... الا و اني قد بايعت الله و علي قد بايعني و انا آخذكم بالبيعة له عن الله عزوجل».47