بیشترلیست موضوعات نقش و جايگاه مردم در انديشه سياسي اسلام و امام خميني قدسسره چكيده مقدمه سير انديشه نقش مردم در حكومت جايگاه مردم در انديشه سياسي اسلام 1 - رضايت مردم 2 - پذيرش بيعت 1 ـ وظيفه مشورت با مردم 2 ـ پاسخگويي به مردم: فصل سوم: وظايف مردم در امور سياسي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
البته واضح است كه بيعتي ارزشمند است كه با اراده، آزادي و آگاهي صورت بگيرد، نه از روي اجبار و يا اغفال.لذا علي عليهالسلام بيعت مردم را بدون اكراه و اجبار ميداند و ميفرمايد:«بايعني الناس غير مستكرهين و لا مجبرين بل طائعين مخيرين».48از اين كلام علي عليهالسلام معلوم ميشود كه اگر مردم به زور با آن حضرت بيعت كرده بودند. مخالفان ميتوانستند عليه ايشان استدلال كنند. و در جاي ديگر ميفرمايد: «لم تكن بيعتكم اياي فلتة»49 بيعت شما با من ناگهاني [آنگونه كه با خليفه اول بيعت شد [نبود يعني اگر مردم بدون شناخت و آگاهي و مطالعه قبلي بيعت كرده بودند، ارزشي نداشت.امام عليهالسلام در جاي ديگري بيعت مردم را آزادانه و عاشقانه توصيف ميكنند:«... و بلغ من سرور الناس ببيعتهم اياي ان ابتهج بها الصغير و هدج الكبير و تحامل نحوها العليل و حسرت اليها الكعاب».50بنابراين مخالفت ائمه عليهمالسلام و شيعيان با حاكمان وقت به اين دليل بوده است كه اوّلاً بيعت با آنها داراي ويژگيهاي ياد شده نبوده است و ثانياً خلافها و ظلمهايي كه انجام ميگرفته، هر انسان آزاده و متعهدي را به مخالفت با آنان بر ميانگيخته است.شهيد صدر علت پذيرفتن بيعت از سوي پيامبر صلياللهعليهوآله و وصي ايشان را، شخصيت دادن به امت و خلافت عمومي ملت ميداند:«بيعت تاكيدي است از جانب پيامبر صلياللهعليهوآله و وصياش بر شخصيت امت و دليل ديگري بر خلافت عمومي ملت است تا از طريق آن، حدود و مشخصات راه امت تعيين گردد و افراد خود را در تشكيلات اجتماعي سهيم بدانند و مسؤل پاسداري از آن باشند».513 - تشخيص مصالح اجتماعي با مردم استيكي از عمدهترين موارد اختلاف بين حكومت و مردم در تشخيص مصالح جامعه است. هر دولتي كه تشكيل يافته مدعي شده است هدفش ترقي و تعالي و تأمين سعادت مردم ميباشد. يك سلطان مستبد و مطلق و نامحدود كه جز اقدامات بسيار ناچيز و جزئي براي اتباع خود به عمل نميآورد بازهم در انظار عامه چنين وانمود ميكند كه همه مساعي خود را در راه خير و صلاح جامعه به كار ميبرد.بطور كلي هر گاه مصالح اجتماعي، صرف نظر از هر معني و تعبيري كه از آن كرده باشند به وسيله هيأت حاكمه، تعيين و اجرا ميشود نه از طرف مردم و افراد در موقعيتهاي فوق جز اين تكليفي ندارند كه حكم را بپذيرند و از آن اطاعت كنند. همين فرق اساسي است كه حكومت دموكراسي را از ساير انواع حكومتها ممتاز و مشخص ميسازد. زيرا مباني دموكراسي بر اين اصل استوار است كه تشخيص اين كه امري «به صلاح جامعه» هست يا نه، منحصراً در صلاحيت مردم است بنابراين، اصول اقدامات حكومت بايد به وسيله مردم تعيين شود.52 علي عليهالسلام ميفرمايد:«ما استنبط الصواب بمثل المشاوره».