در تمام نظامهاي سياسي، روابط خاصي بين مردم و حكومت وجود دارد به منظور درك طرق پيچيده رابطه مردم با حكومت، اشاره به ماهيت حكومت و شيوههاي ايفاي نقش مردم اهميت دارد.حكومتها چه در گذشته و چه در عصر حاضر شكلهاي مختلفي داشتهاند از قبيل 1- سلطنت شخص واحد (مونارشي) 2- سلطنت نجبا (آريستو كراسي) 3- حكومت عامه (دموكراسي) و براي مشروعيت هر كدام از اين حكومتها ملاكهايي از قبيل: عقلايي، سنتي، كاريزمايي بيان كردهاند.1 اما نكته قابل توجه اين است كه هر شكل حكومت به تعبير ماكياولي در يك مقطعي مورد قبول مردم و راهگشا ميباشد اما همين شكل حكومت پس از مدتي با عدم كارايي و مقبوليت مواجه ميشود و به نوع بد حكومتي تبديل ميگردد. و هر يك از آنها به نوع اصلي خود به قدري شبيه است كه انتقال از يكي به ديگري به آساني صورت ميپذيرد: «منارشي» به سهولت به حكومت «استبدادي» مبدل ميگردد، «آريستوكراسي» به «اليگارشي2» و «دموكراسي» به «آنارشي3».4ماكياولي در توضيح و تشريح اين مطلب مينويسد:«ابتدا مردم قويترين و شجاعترين شخص را به سلطنت انتخاب ميكنند و متعهد ميشوند كه تابع احكام و اوامر او باشند و اما چون به مرور زمان اين شخص از قدرت خود سوء استفاده مينمايد از اين رو مردم او را خلع نموده و يك عده معدودي از متفكران و دانشمندان را به جاي او تعيين مينمايند و بدين ترتيب حكومت نجبا برقرار ميشود. حكومت نجبا بعد از آنكه موروثي گرديد رفته رفته رو به انحطاط گذارده به تدريج مضمحل ميشود. چه زمامداران منافع عمومي را فداي اغراض شخصي و منافع طبقاتي خود مينمايند و اما بر اثر مشاهده اين وضع، عامه مردم بار ديگر طغيان نموده حكومت را از وارث متفكران و دانشمندان سلب ميكنند و خودشان اداره امور را به عهده ميگيرند. و بدين ترتيب حكومت دموكراسي تشكيل مييابد ولي زماني نميگذرد كه حكومت عامه نيز رو به انحطاط و زوال ميگذارد زيرا اشخاصي كه به نام ملت فرمانروائي ميكنند از حدود و قوانين تجاوز كرده و در صدد تأمين منافع شخصي خود بر ميآيند و سرانجام توده مردم علم طغيان برافراشته باز اداره مملكت را به يك سلطان مطلق ميسپارند كه يكبار ديگر به حكومت نجبا تبديل ميگردد.اين تغيير و تبديل يا دور و تسلسل به عقيده ماكياولي دائماً جريان داشته و هميشه يك شكل حكومتي از بين رفته و شكل ديگري جايگزين آن ميگردد. پيشنهاد وي براي عدم تكرار آن وضع، ايجاد حكومتي مختلط است كه هر يك از اركان سه گانه در آن حضور داشته باشند تا سوء استفاده نشود. ماكياولي حكومت مختلط را در رم باستان تشخيص ميدهد و ميگويد: كه در رم كنسولها، نماينده حكومت شخص واحد، مجلس سنا، نماينده نجبا و وكلاي ملت، نمايندگي عموم مردم را داشتهاند و بزرگترين عامل ثبات و استحكام رژيم سياسي رم همين بوده است».5