از نظر مباني شيعه حتي امام معصوم كه صلاحيت امامت و زعامت را با نص و از جانب خدا داراست، از طريق قهر و غلبه و زور و زير پا گذاشتن رضايت و رأي عمومي مردم، قدرت سياسي و اختيارات را در دولت اسلامي به دست نميگيرد. عمل امير المؤمنين عليهالسلام در دوره بيست و پنج سال خانه نشيني، و واگذاشتن خلافت از سوي امام حسن عليهالسلام آنگاه كه مردم همراهي نكردند ـ بدون هيچ گونه توسل به زور ـ گواه صادق اين حقيقت است. حضرت امام قدسسره نيز مقبوليت رهبري را شرط نفوذ حكمش ميدانند. و ميفرمايند:
«اگر مردم به خبرگان رأي دادند تا مجتهد عادلي را براي رهبري حكومتشان تعيين كنند، وقتي آنها هم فردي را تعيين كردند تا رهبري را به عهده بگيرد، قهري او مورد قبول مردم است در اين صورت او ولي منتخب مردم ميشود و حكمش نافذ است».117
3 ـ امر به معروف و نهي از منكر ـ امر به معروف و نهي از منكر در فرهنگ اسلامي از جايگاهي رفيع برخوردار است. بطوري كه در قرآن كريم، برتري امت اسلامي را بر ملل ديگر، به دليل انجام امر به معروف و نهي از منكر دانسته است118 و در روايات،
«بقاي مكتب، تأمين سعادت جامعه و پشتوانه اقامه فرايض الهي را به احياء آن منوط ساخته است».119
امام حسين عليهالسلام در ابتداي خطبه معروف خودشان به عالمان، وظيفه آنان را در قبال اين موقعيت خدادادي، امر به معروف و نهي از منكر ميداند و جايگاه اجراي آن در دين را چنين توصيف ميكند:
«فبدأ الله بالامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضة منه لعلمه بانها اذا اديت و اقيمت استقامت الفرائض كلها، هينها و صعبها» خداوند با امر به معروف و نهي از منكر آغاز كرد زيراميدانست كه اگر اين فريضه ادا و برپا گردد ديگر فرائض اعم از هموار و دشوار برپا خواهد شد. امر به معروف و نهي از منكر ستون خيمه اسلام و اسلاميت است كه جلو هر گونه انحراف و لغزشي را خواهد گرفت».
سپس در جملاتي كوتاه و جامع گستره اين دو وظيفه را چنين بيان نمودهاند:
«و ذلك ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر دعاء الي الاسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفيء و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضعها، و وضعها في حقها» امر به معروف و نهي از منكر دعوت به اسلام است، با بازگردانيدن اموال به ستم رفته، مخالفت با ستمگر در تقسيم كردن عادلانه بيتالمال و غنيمتها، گرفتن ماليات از جاي خود و صرفش در مورد خود»120
جالب توجه است بر خلاف آنچه در اذهان عمومي جامعه جا گرفته است، امر به معروف و نهي از منكر ربطي به خورده گيريهاي فردي و كاستيهاي معدودي آحاد اجتماع ندارد، اين فريضه الهي بيشتر در ارتباط با حاكمان و فرادستان سياسي معني و مفهوم مييابد و ارزش و كارايي خويش را مينماياند.
امام باقر عليهالسلام در گفتاري بلند ميفرمايد:
«امر به معروف و نهي از منكر راه انبياء و روش صالحان است فريضهاي بزرگ كه ديگر فرائض را نيز استوار سازد و با اجراي آن راهها امن «يا فرقهها و نحلهها امنيت يافته»، كسبها حلال، حقوق مردم مسترد و زمين آباد گردد. با دشمن به انصاف رفتار گردد و همه امور راست گردد»121
توجه به آثار برشمرده شده براي اين فريضه در كلام امام حسين عليهالسلام و امام باقر عليهالسلام نشان ميدهد كه جهت اصلي اين فريضه، متوجه حاكمان و واليان است. زيرا اين وظايف، جملگي در حوزه مسؤوليت آنان ميباشد.
و از سويي توجه به رواياتي كه آثار ترك اين فريضه را گوشزد نموده، سخت نكتهآموز و عبرتآميز است. كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
«روي عن النبي صلياللهعليهوآله انه قال: لايزال الناس بخير ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و تعاونوا علي البر و التقوي و اذا لم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات و سلط بعضهم علي بعض و لم يكن لهم ناصر في الارض و لا في السماء».122
«قال رسول الله صلياللهعليهوآله لتأمرون بالمعروف و لتنهون عن المنكر او ليسلطن الله عليكم شراركم ثم يدعوا خياركم فلايستجاب لهم»123
و امير المؤمنين در بستر شهادت ضمن مكتوبي به حسنين عليهماالسلام مينويسند:
«لاتتركوا الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي عليكم شراركم ثم تدعون فلايستجاب لكم»124
از اين روايات به روشني به دست ميآيد انجام اين فريضه در چه سطحي و براي چه اهداف بلندي قرار داده شده است. با توجه به اين روايات است كه امام راحل قدسسره ميفرمايند:
«ما اذهان خود را متوجه منكرات كوچك نمودهايم، در حالي كه آمر به معروف و ناهي از منكر، دعوت به اسلام و رد مظالم و مخالفت با ظالم ميكند. عمده وجوب امر به معروف و نهي از منكر براي اين امور است،... ما به منكرات بزرگ توجه نداريم، آن كساني كه دارند حيثيت اسلام را از بين ميبرند، حقوق ضعفا را پايمال ميكنند... بايد نهي از منكر كرد».125
4 ـ نصيحت به ائمه مسلمين ـ زمامداران موظفند كه مردم را نصيحت كنند و مردم نيز همين وظيفه را در باره آنان دارند. تحقق اين امر در صورتي است كه ميان والي و رعيت رابطهاي قلبي برقرار باشد و هر يك با تمام توان از سر دوستي و مودت ناصح و منتقد ديگري باشد تا حق و عدل در ميانشان بر پا گردد و استوار بماند. رعايت اين حقوق متقابل سبب الفت زمامداران و مردم و موجب پيوستگي ايشان و عزت و نيرومندي دين و دولتشان ميگردد126 از همين رو نصيحت و خيرخواهي و ياري يكديگر در بر پايي حق و عدل و رفع باطل و ستم از مهمترين حقوق واجب الهي بر بندگانش است. از پيامبر صلياللهعليهوآله نقل شده است كه فرمود:
«ثلاث لا يغل عليه من قلب امري مسلم: اخلاص العمل لله و النصيحة لائمة المسلمين و اللزوم لجماعتهم؛ يعني سه خصلت است كه دل هيچ فرد مسلماني با آن خيانت نكند: خالص كردن عمل براي خدا، خيرخواهي و نصيحت پيشوايان مسلمانان و همراه بودن با جماعت».127
امير مؤمنان عليهالسلام مردم را دعوت ميكرد كه با او چنين رفتار كنند و از نصيحت و انتقاد دست نكشند و ميفرمود آنان كه پذيراي نصيحت و انتقاد خيرخواهانه نيستند چگونه ميخواهند حق را برپا دارند و عدالت را جاري سازند؟: