بیشترلیست موضوعات نقش و جايگاه مردم در انديشه سياسي اسلام و امام خميني قدسسره چكيده مقدمه سير انديشه نقش مردم در حكومت جايگاه مردم در انديشه سياسي اسلام 1 - رضايت مردم 2 - پذيرش بيعت 1 ـ وظيفه مشورت با مردم 2 ـ پاسخگويي به مردم: فصل سوم: وظايف مردم در امور سياسي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
و يا ميفرمايد:«قد جعل الله عليكم حقاً بولاية امركم ولكم علي من الحق مثل الذي لي عليكم»،104اما از آنجا كه ممكن است اين شائبه پيدا شود كه حق قابل اسقاط است و افراد ميتوانند از حق خود چشم پوشي كنند در تعابير ديگر سخن از وظيفه به ميان آمده است. در آيات و روايات به نكاتي توجه داده شده كه نشانگر اهميتي است كه دين به اين امور داده است. در اين رابطه وظايفي را براي امت اسلامي معين نموده از قبيل: تبيين شرايط حاكم و انتخاب حاكم واجد شرايط، امر به معروف و نهي از منكر، نصيحت ائمه مسلمين و...به هر حال اين امور از وظايف مردم شمرده شده است و بايد از اين حقوقي كه برايشان تعيين شده دفاع كنند و آنها را به انجام برسانند ولي از طرفي هم ميتوان گفت بر حاكم اسلامي نيز لازم است تمام شرايط ايفاي نقش مردم را فراهم نمايد تا آنان بتواند به تكليف شرعي خود عمل كنند.حال با توجه به مجال اندكي كه در اين مقال داريم به اين وظايف و به بعضي از آيات و روايات در اين باره اشاره ميكنيم:1 ـ توجه به شرايط حاكم ـ در كتب فقهي و كلامي درباره شرايط حاكم مباحثي مطرح شده است ما در اين مختصر به ذكر چند آيه و روايت در اين زمينه اكتفا ميكنيم و توضيح مفصلتر آن را به كتب مربوطه ارجاع ميدهيم. در اين آيات و روايات به عدالت، اعلميت، قدرت، صلاحيت، افضليت، ظالم نبودن و... توجه داده شده است ملاحظه فرماييد:«ان الله يأمركم ان تؤدوا الامانات الي اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل»105 خداوند به شما فرمان ميدهد كه امانتها[از جمله رهبري] را به اهلش بسپاريد و چون ميان مردم داوري كنيد به داد داوري نمائيد.«ان الله اصطفاه عليكم وزاده بسطة في العلم و الجسم»106خداوند او [طالوت] را بر شما برگزيد و علم و قدرت او را وسعت بخشيده است.«و اذا ابتلي ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال اني جاعلك للناس اماماً قال و من ذريتي قال لاينال عهدي الظالمين»107 هنگامي كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگون آزمود و او بخوبي از عهده آزمايش برآمد. خداوند به او فرمود من تورا پيشوا و رهبر مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: از دودمان من [نيز پيشواياني قرارده [فرمود: پيمان من به ستمكاران نميرسد.علي عليهالسلام درباره شرايط حاكم ميفرمايد:«ان احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه و اعلمهم بامر الله فيه»108شايستهترين كس براي زمامداري كسي است كه براي اداره امر امت تواناتر و از دستورات خدا درباره زمامداري آگاهتر باشد.و از رسول اكرم صلياللهعليهوآله چنين نقل شده است:«ما ولت امة قط امرها رجلاً و فيهم اعلم منه الا لم يزل امرهم يذهب سفالا حتي يرجعوا الي ماتركوا» هر امتي كه فردي را به زمامداري برگزيند كه داناتر از او در ميان آنان وجود داشته باشد، كار آن امت به سوي سقوط ميرود تا وقتي كه برگردند به چيزي كه ترك كردهاند [يعني داناتر را انتخاب كنند].109و نيز از پيامبر نقل شده است:«من تقدم علي قوم من المسلمين و هو يري ان فيهم من هو افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمين» كسي كه بر گروهي مسلمانان تقدم جويد [زمامدار شود] در حالي كه ميداند در بين آنان افضل از او وجود دارد، به خدا و رسول و مسلمانان خيانت كرده است.110و از اميرمؤمنان روايت شده:«يستدل علي ادبار الدول باربع: تضييع الاصول والتمسك بالفروع و تقديم الاراذل و تأخيرالافاضل»چهار چيز نشانه تيره بختي و ادبار دولتهاست: واگذاري كارهاي اصلي و اساسي و پرداختن به امور فرعي، جلو انداختن فرومايگان و پس راندن صاحبان فضل.1112 ـ وظيفه مردم در تعيين حاكم ـ دخالت در انتخاب عالي ترين مقام سياسي، در نگاه دين وظيفه و تكليف براي مردم شمرده شده، پس از كشته شدن عثمان و هجوم مردم به درب خانه علي عليهالسلام آنحضرت فرمود: «كار خلافت با شماست»112 و در روايت ابن اعثم آمده است كه فرمود:«در كار خلافت نيك انديشه كنيد و هر كس را كه دوست ميداريد و لايق اين كار ميدانيد و مصلحت ميبينيد، اختيار كنيد. من كه علي بن ابيطالبم با شما موافقت مينمايم و در اين باب هيچ مناقشت ندارم و با هر كس كه شما بيعت كنيد، موافقم».113و با صراحت انتخاب حاكم را وظيفهاي الهي بر دوش مردم ميدانند و ميفرمايند:«و الواجب في حكم الله و حكم الاسلام علي المسلمين بعد ما يموت امامهم او يقتل... ان لا يعملوا عملا و لا يحدثوا حدثاً و لا يقدموا يداً و لارجلا و لايبدووا بشي قبل ان يختاروا لانفسهم اماماً، عفيفا، عالما ورعاً، عارفاً بالقضاء و السنة يجمع امرهم».114و در شرايط آنروز كه امكان بيعت همه مسلمين وجود نداشت، رأي و نظر مهاجرين و انصار را پذيرفته است وگرنه طبق اين نص در صورت تحقق، بدون شك بايد همگان حضور داشته باشند ملاحظه فرمائيد:«ولعمري لوكانت الامامة لاتنعقد حتي تحضرها عامة الناس فما الي ذلك سبيل».115به هر حال چون اين امكان وجود نداشت رأي مهاجرين و انصار را ملاك قرار داد:«انما الشوري للمهاجرين و الانصار، فان اجتمعوا علي رجل وسموه اماماً كان ذلك علي الله رضا فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوها الي ماخرج منه فان ابي قاتلوه علي اتباعه غير سبيل المؤمنين».116