1. موضع و نگاه عالم برحسب «بيرونى» يا «درونى» بودن نسبت او با پديده مورد مطالعه.
2. ويژگى موضوع مورد مطالعه از نظر «نوعى» يا «مصداقى» (8) بودن آن.
برحسب اين دو خصوصيت، فلسفه، جامعهشناسى و روانشناسى، جزء آن دسته از معارفى قرار مىگيرند كه به واسطه جستجوى ويژگيهاى «نوعى» و داشتن نگاه «بيرونى» به موضوع مورد مطالعه خويش، از ديگر رشتههاى دينپژوهى متمايز گشته و «تعريف» در آن، جايگاه مهمى يافته است. به همين دليل است كه شاهد فراوانى و تنوع «تعريف» نزد روانشناسان، جامعهشناسان و فيلسوفان دين مىباشيم. در مقابل، دسته ديگرى از رشتههاى دينپژوهى مثل تاريخ و مردمشناسى قرار دارند كه اگرچه از منظرى «بيرونى» به پديده مورد مطالعه خويش مىنگرند، به علت تامل «مصداقى» در موضوع خويش، تعريف دين در آن، موقعيتى فرعى و اهميتى حاشيهاى دارد. «كلام» از جمله علومى است كه به جهت تقيد و تخصيص موضوعى، از سنخ تاريخ و مردمشناسى است; ولى به دليل نگاه دروندينى، از بقيه حوزههاى دينپژوهى متمايز مىگردد. جدول زير وضع اين معارف را در مساله «تعريف» با نظر به همين دو ويژگى، به خوبى روشن مىسازد:
رشتههاى دينپژوهى / موضع عالم / ويژگى موضوع جايگاه تعريف / فراوانى تعاريف
كلام / درونى / مصداقى / مهم / تعدد بر حسب موارد
تاريخ اديان / بيرونى / مصداقى / حاشيهاى / تعدد بر حسب موارد
مردمشناسى دين / بيرونى / مصداقى / حاشيهاى / تعدد بر حسب موارد
روانشناسى دين / بيرونى / نوعى / مهم / تنوع بر حسب نگرش
جامعهشناسىدين / بيرونى / نوعى / مهم / تنوع بر حسب نگرش
فلسفه دين / بيرونى / نوعى / خيلى مهم / تنوع بر حسب نگرش
پديدارشناسى دين / بيرونى -درونى / مصداقى / نه چندان مهم / تعدد بر حسب موارد
كلامى، اساسا از نگاهى «درونى» به موضوع خويش نظر مىكند و برخلاف رويكردهاى بروندينى كه عموما به دين «محقق» نظر دارند، به دين «حق» متوجه و متمايل است. از اين رو، تعريف كلامى از دين اصولا يك مصداق بيشتر ندارد و يا حداكثر اديان هم جوهر و همريشه را دربر مىگيرد; در حالى كه تعاريف بروندينى سعى دارند كه با كاستن از شاخصهاى مميز، بر دامنه شمول خويش بيفزايند و مصاديق و انواع هرچه بيشترى را به حيطه تعريف خود وارد سازند. تعريف كلامى بسيار تنگ دامنه مىباشد و نسبتبه اغيار به شدت سختگير است و از ورود هر آنچه از تنها مصداق اصلى «دين حق و كامل» فاصله دارد، به دايره محصور تعريف خويش جلوگيرى مىكند.