تعريف دين نزد تاريخنگاران - تعریف دین و معضل تعدد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعریف دین و معضل تعدد - نسخه متنی

علی رضا شجاعی زند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعريف دين نزد تاريخنگاران

در مطالعات تاريخى دين، مساله تعريف دين جايگاه محرز و مشخصى ندارد. اين نوع مطالعات، سير وقايع و حوادث در اجتماع پيروان و جريان تحولات فرهنگى، اجتماعى و سياسى پيرامون يك باور و گرايش جمعى را از نگاه يك ناظر بيرونى بررسى و گزارش مى‏كند. اين كه مطالعه كدام پديده در دل تاريخ، عنوان «تاريخ دين‏» را پيدا مى‏كند، برحسب تعريفى است كه مورخ از دين دارد و در عين حال، بسته به اهميتى است كه براى آن قائل است. اگر بر چنين گزينشى شاخصها و معيارهايى حاكم باشد، به جهت اتكاى بر تشخيص مبتنى بر سليقه و گرايشهاى مورخ، غير قابل تعميم است و از اين رو، هيچ استنباطى از آن براى «تعريف دين‏» نزد مورخان جايز نيست. البته اين مدعا منكر آن نيست كه علاوه بر «موضوع‏»، «مصداق‏» و «دامنه » يك مطالعه تاريخى نيز، اعم از تطبيقى يا موردى، نزد تاريخنگار مشخص و از پيش تعيين شده است.

تعريف دين نزد مردم‏شناسان

مردم‏شناسان اگرچه پيشگام مطالعات دين‏پژوهى‏اند، هيچ‏گاه كار خويش را با «تعريف دين‏» آغاز نكرده‏اند. جدى شدن مساله تعريف دين در ذهنيت دين‏پژوهان، خود در واقع پيامد و نتيجه مطالعات مردم‏شناسى است، نه مطلع و مقدمه آن. انبوهى و تنوع گزارشهاى اين پويشگران فرهنگى در كشف و انتقال باورها و عقايد و آداب و مناسك مردمان ابتدايى و معرفى اشياء، مكانها و زمانهاى مقدس در اقوام مختلف باعث گرديد تا نسل دوم دين‏پژوهان كه عمدتا از ميان جامعه‏شناسان برخاستند، با اين پرسش بنيادى مواجه شوند كه اساسا «دين چيست؟» و شاخه‏هاى تشخيص و تميز «دين‏» از سنن، فولكلور، عرف و مقررات قومى و مرامهاى سياسى و اجتماعى كدام است؟ تلاش مردم‏شناسى بيش از آن كه در مساله «تعريف دين‏» متوقف بماند، در راه كشف «ريشه‏»هاى آن در ميان اجتماعات نخستين و شناسايى مراحل «تحول‏» آن در طول تاريخ بشر، صرف شده است و طبعا در اين راه، صورتهاى مختلفى از گرايشهاى قدسى انسانها را به عنوان «دين‏» معرفى كرده است.

تعريف دين نزد روان‏شناسان

روان‏شناسى از دو جهت‏به حوزه مباحث دين‏پژوهى وارد شده است: يكى در تلاش براى پاسخ گفتن به پرسش «ريشه دين‏» و «منشا ديندارى‏»، و ديگرى در بررسى «آثار و تبعات ديندارى‏» در شكل‏دهى به احساسات و عواطف فردى و در متمايز ساختن سنخهاى شخصيتى و همچنين تاثيرى كه ايمان دينى بر سلوك و رفتار فردى بر جاى مى‏گذارد. روان‏شناسان دين بنا بر مقتضاى سرفصلهاى مورد مطالعه خويش، طبعا نمى‏توانند از كنار مساله تعريف دين بى‏تفاوت بگذرند; اگرچه توقف و مكث جامعه‏شناسان و فيلسوفان دين در اين بحث، طولانى‏تر و مبسوطتر از آنان است.

تعريف دين نزد جامعه‏شناسان

پارسونز مى‏گويد: مساله «تعريف دين‏» نقش مهمى در توسعه جامعه‏شناسى دين داشته است. شايد بتوان گفت كه جامعه‏شناسى دين حاصل تلاشهاى اوليه‏اى است كه به منظور تعريف موضوع دين صورت گرفته است، .(Turner, 1983:39) جامعه‏شناسان دين، در مقايسه با متفكرانى كه در ديگر رشته‏ها به مطالعه دين اشتغال دارند، اهتمام بيشترى را صرف تعريف دين كرده‏اند. هرچند اين مساله در ديگر حوزه‏هاى دين‏پژوهى نيز مورد توجه بوده است، اما تنها در مطالعات جامعه‏شناختى دين است كه از اهميتى اصلى و جايگاهى محورى برخوردار بوده و ادبيات درخور توجهى پيرامون آن گرد آمده است. نقاش نظرى جامعه‏شناسان و فيلسوفان بر سر «تعريف دين‏»، رويكردهاى مختلف «عقل‏گرا»، «شهودى‏»، «كاركردى‏»، «تحويل‏گرا»، «پديدارى‏» و «وجودى‏» را شكل داده و مناظرات و مجادلات نظرى فراوانى را دامن زده است. رابرتسون مى‏گويد كه چون تلاشهاى جامعه‏شناسان براى دستيابى به يك تعريف واحد و مشترك از دين، تا دهه پنجاه به جايى نرسيد، كسانى مثل لنسكى و گلاك به منظور رفع مشكل در تحقيقات تجربى و كاربردهاى عملى به سمت مشخص نمودن ابعاد «ديندارى‏»، (Religiosity) تمايل پيدا كردند.، .( Robertson, 1970:51)

/ 29