تعاريف كاركردى دين - تعریف دین و معضل تعدد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعریف دین و معضل تعدد - نسخه متنی

علی رضا شجاعی زند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعاريف كاركردى دين

ويليام رابرتسون اسميت، مردم‏شناسى است كه رويكرد كاركردى‏اش به دين، از طريق مردم‏شناسان فرانسوى و شخص دوركيم به جامعه‏شناسى دين منتقل شده و جريان پرقدرتى را در اين حوزه دين‏پژوهى پديد آورده است. او تلقى خويش را از دين چنين بيان مى‏دارد:

«دين را نبايد وسيله‏اى براى تكريم و نجات ارواح تلقى كرد; بلكه بايد آن را طريقه‏اى در صيانت و رفاه جامعه قلمداد نمود. اديان باستانى جزئى از نظم عمومى اجتماع خويش بودند كه خدا و بشر را به طور توامان دربر مى‏گرفتند.»، (Turner, 1983: 44)

اگوست كنت، گرچه براساس نظريه مراحل سه‏گانه تحول معرفت‏بشرى، مذهب و باور دينى را متعلق به دوره كودكى بشر مى‏دانست، ليكن به كاركردهاى اجتماعى دين در ايجاد «وفاق جمعى‏» و «مشروعيت‏بخشى‏» به تنظيمات اجتماعى نيز اذعان داشت و براى پركردن اين خلا در دوره اثباتى كه دين از حيات اجتماعى رخت‏برمى‏بندد، حتى به ابداع يك دين جديد كه پيامبر و حاملانش دانشمندان بودند، مبادرت نمود.

على‏رغم اين كه رويكرد كاركردى به دين در ميان متفكران پيش از دوركيم نيز رواج داشته است، اما با دوركيم است كه اين نگرش به يك سنت عميق و فراگير بدل مى‏شود. دوركيم ريشه دين را در تمايزگذارى بشر ميان امر مقدس، (Sacred) و نامقدس، (Unsacred) يا عرفى و دنيوى، (Profane-Secular) مى‏يابد و فرض تقدس براى برخى از امور و اشياء را مبتنى بر «تصويب اجتماعى‏» مى‏داند. او در بحث از ريشه دين تا بدانجا پيش مى‏رود كه همچون يك تحويل‏گرا، دين را صورت تمثيلى و نمادين همان حرمت و قداستى مى‏شناسد كه اعضاى يك اجتماع براى جامعه خويش قائلند. از نظر او، دين نه تنها يك پديده سراسر جمعى و نه‏تنها يك آفريده اجتماعى است، بلكه خود جامعه است كه تقدس يافته و مورد پرستش قرار گرفته است. دوركيم جز تلاش براى معرفى دين براساس ريشه واحد صور متكثر، به تعريف آن برحسب كاركردهاى اجتماعى‏اش نيز پرداخته است; يعنى علاوه بر يافتن پاسخ براى «چه بودن‏» دين، به «چه كردن‏» آن نيز پاسخ گفته است. او در و مناسكى (35) دين، نگره «كاركرد اجتماعى‏» خويش را در مقابل رويكردهاى «معرفتى‏» و «فردگرايانه‏» از دين قرار داده است. دوركيم معتقد است كه تجمعات شعايرى و مراسم مناسكى در فواصل ميان فعاليتهاى عرفى اعضاى يك اجتماع، «همبستگى و انسجام گروهى‏» آنان را، كه بر اثر طبيعت منفعت‏جويانه اين نوع افعال تضعيف گرديده است، تجديد و تقويت مى‏نمايد. علاوه بر اين، دوركيم بر كاركردهاى ديگر دين در «انضباط بخشى‏»، «حفظ و انتقال ميراث اجتماعى گروه‏» و پديد آوردن «احساس خوشبختى‏» در مؤمنان تاكيد كرده است. (36) (كوزر/ ثلاثى،، 1370:200) دوركيم در كتاب صور ابتدايى حيات دينى، چنين تعريفى از دين ارائه داده است: (37)

«دين، نظام واحدى از عقايد و اعمال در ارتباط با امور مقدس چيزهاى جدا نهاده شده و محرم مى‏باشد; باورها و اعمالى كه در اجتماع اخلاقى واحدى به نام كليسا وحدت يافته و توسط مواليان پيروى مى‏شود.»

در هيچ كجاى اين تعريف مشهور دوركيم از دين، نمى‏توان به طور مستقيم ردى از نگرش كاركردگرايانه وى به دين يافت. دوركيم در اين تعريف، تنها تلاش دارد تا دو جنبه را در دين كه از نظر او بسيار مهمند، بارز نموده و بر آن تاكيد نمايد; نخست اين‏كه قصد دارد با آوردن «امور مقدس‏» در تعريف، شرط لزوم ماوراءالطبيعى بودن دين را از ميان بردارد و ديگر، با اشاره به مفروض گرفتن وجود يك اجتماع اخلاقى براى دين، آن را از انواع ديگر شبه دين، خصوصا «جادو»، متمايز سازد. صبغه كاركردگرايانه در رويكرد دوركيم را نه صرفا در تعريف، بلكه در فحواى آراء وى بايد جست; خصوصا آنجا كه بر «مناسك دينى‏» تاكيد مى‏نمايد و آن را عامل اساسى انسجام اجتماعى مى‏شناسد. دوركيم در اين تعريف به روش متفكرانى عمل كرده است كه تلاش دارند با كشف عنصر يا عناصر اساسى مشترك در مصاديق گوناگون از يك پديده، به يك تعريف شامل، خدشه‏ناپذير و شناسنده از آن پديده دست‏يابند. (38) به اعتقاد دوركيم، امر مقدس همان عنصر اساسى مشخص‏كننده ماهيت دين است كه در تمامى صور دينى، از جوامع ابتدايى تاكنون مى‏توان آن را يافت و لذا تعريف خويش را از دين با استفاده از همين مفهوم ارائه داده است. به نظر او تمايزگذارى ميان «امور مقدس و عرفى‏» به عنوان جوهر آموزه‏هاى دينى، شاخص فراگيرترى نسبت‏به تمايزگذارى ميان امور «طبيعى و ماوراءالطبيعى‏» است كه تنها به سنتهاى دينى خداباور تعلق دارد.

با اين حال، تلاش دوركيم براى دستيابى به اين عنصر جوهرى و شامل در معرفى دين، توسط كسانى چون جى. گودى و ايونس پريچارد، با نشان دادن مصاديقى كه به عنوان دين شناخته شده‏اند و در عين حال با مفهوم «مقدس‏» نيز بيگانه بوده‏اند، مورد ترديد واقع شده است. گودى صراحتا مى‏گويد: مقوله‏بندى فعاليتهاى مذهبى انسان بر مبناى ادراك جهانى امر مقدس از سوى بشريت، درست‏تر از تقسيم‏بندى جهان به دو قلمرو طبيعى و ماوراءالطبيعى نيست كه خود دوركيم نيز آن را رد كرده بود.، (Hamilton, 1995:14)

/ 29