يكى ديگر از مواضع بروز تعدد و اختلاف در تعريف دين، آن است كه عالمان دينپژوه مبانى و چارچوبهاى متفاوتى را براى تعريف خويش برگزيدهاند. طبعا تعاريف حاصل از اين تلاشهاى نظرى كه نقطه عزيمت و محور تمركز متفاوتى را اختيار كردهاند نيز مختلف خواهد شد. ما در ذيل برخى از آن مبادى گوناگون را كه منشا بروز تنوع در تعريف دين گرديده استبرمىشماريم:
تعريف «حداقل» يا «حداكثر»
حد مطلوب و متعادل در تعريف دين آن است كه از چنان جامعيتى برخوردار باشد كه اولا تمامى مصاديق خويش، اعم از اديان الهى و غير الهى، توحيدى و غير توحيدى، شريعتى و غير شريعتى را بپوشاند و ثانيا مانع از ورود انواع شبه دين چون «جادو»، شريعتى و غير شريعتى را بپوشاند و ثانيا مانع از ورود انواع شبه دين چون «جادو»، ,(Magic) «موهومپرستى»، ,(Superstition) «افسونگرى»، ,(Witchcraft) «روحگرايى»، ( Spiritualism) و ديگر ايسمها و ايدئولوژيهاى دنيوى و بالاخره رسوم و مراسم ملى، در ساحتشمول خويش گردد. بهرغم اين، دستهاى از اختلافها در تعريف دين از اين مساله سرچشمه گرفته است كه در تعريف، سعى بر دربرگرفتن جميع «مصاديق» دين و شبه دين با تمام مميزهاى متفرق در ذيل يك تعريف فراگير شده است; بدين نحو كه تعريف بر معدود خصوصياتى بنا گرديده كه در بيشترين مصاديق يافت مىشود. در حالى كه براساس منطق قديم، كمال در تعريف، حفظ نسبتى متوازن ميان «جامعيت» و «مانعيت» است. در واقع با عدول از اين اصل و خارج شدن از تعادل ميان جامعيت و مانعيت در تعريف بوده است كه تعاريفى «حداكثرى» يا «حداقلى» پديد آمدهاند. تعاريف «حداكثرى» آن دسته از تعاريفىاند كه در واقع از سر جمع ويژگيهاى تمامى پديدههايى كه به عنوان دين شناخته شدهاند، حاصل آمدهاند و لاجرم هماره چيزى بيش از تكتك مصاديق خويشند. تعريفى كه يينگر در مجله Scientific study of Religion از دين ارائه داده است، مثالى از همين نوع تعاريف اكثرى گراست، :(Yinger, 1970:97) «آنجا كه نوعى آگاهى از مسائل هميشگى، جارى و ابدى بشر شكل مىگيرد، جايى كه مراسم و عقايد مرتبط با اين آگاهى، مسير يك توفيق نهايى را مشخص مىنمايد و در آنجا كه در جهت ارتقاى اين آگاهى و تعليم و پاسداشت اين مراسم و عقايد، گروههايى سازمان مىيابند، در واقع يك دين به ظهور رسيده است.» حسن تعاريف اكثرىگرا در شمول و جامعيت آن است، به طورى كه قادرند تمامى مصاديق تاريخى دين را به طريقى در ذيل خويش جاى دهند; ليكن دو ايراد مهم نيز بر اين نوع تعاريف وارد است: