نقد تورم اصول و دیدگاه های امام خمینی

احمد مبلغی

نسخه متنی -صفحه : 24/ 10
نمايش فراداده

نقد اصولي

ميان نقد اصول و نقد اصولي تفاوت بايد نهاد. اولي ناظر به نگاه و نقدي از بيرون بهاصول است ـ كه پيشتر از آن سخن رانديم ـ و دومي به نقدي نظر دارد كه به عنوان بخشي از تلاش علمي در درون اصول انجام مي‏گيرد و در رديف واژه هايي همچون بحث اصولي، مسألؤ اصولي، مصطلح اصولي و... معنا پيدا مي‏كند.

نقد اصولي يعني تلاش علمي كه عالمان دراصول درردّ يا بررّسي يك ديدگاه به عمل مي‏آورند. بخشِ چشمگيري از مباحث اصولي را نقد اصولي تشكيل مي‏دهد. در بارؤ هر ديدگاهِ مطرح دراصول، نقد يا نقدهايي شگل گرفته و گاه نقدها نيز خود، موضوع نقدهاي ديگري شده اند. اين روند گاه پيش رفته است و نقدهايي انباشته و متراكم پديد آمده اند.بدينسان حجم زيادي را «اِنْ قُلْتْها» به خود اختصاص داده اند. رويكرد به نقد و ردّ ِ ديدگاه ها دراصول، بيش از تلاشهاي ديگر اصولي رواج يافته است.

واژه سازي، نظريه پردازي و توسعؤ قواعد مورد نياز بندرت انجام مي‏گيرد؛ آنچه بيشتر به چشم مي‏آيد،«وارد آوردن اعتراض براقوال ديگران» است.

آيا شكل و روند كنونيِ نقد در تورّم اصول نقش داشته يا نداشته است و بايد آن را به حال خود وانهاد؟ به عبارت د يگر: آيا نقد به صورت طبيعي روند علمي و منطقي خودرا طيّ مي‏كند يا آن كه بايد ضوابطي براي آن تعيين و ترسيم كرد تا علمي و منطقي شود؟

امروزه قبل از هرچيز نقد اصولي نيازمند نقد است. شالودؤ تورّم اصولي تاحدود بسيار برپايؤ نقدهاي غير علمي و غير منضبط شكل گرفته است.

نقد اصولي خود بيمار و متورّم است و اين به بيماري و تورم اصول هرچه بيشتر دامن مي‏زند. اصول امروز بخشي ا ز ارزش و كارآمدي خود را در بازار نقدهاي بي پايه از دست داده است.

آنچه در زير مي‏آيد،ضوابطي چند است كه به نقدها روح درستي و كارآمدي را ترزيق مي‏كند. البته اذعان بايد كرد موضوع نيازمند بحث بيشتري است، تا ضوابط نقد به صورت كامل آشكار گردد.