برابر بودن عنوان با دايره و حدودِ مسألؤ مورد بحث، منطقي و ضروري است. اگر عنوان محدوده اي را نشان دهد كه بيشتر از موضوع است، چه بسا بحث بي دليل باد كند و به طرح مسائل زائد و درهم ريزنده دچار شود و نتيجه گيري درهم بريزد؛ همين گونه اگر عنوان، كوچكتر از دايرؤ موضوع باشد، بحثهاي درچارچوبي كوچك تر از نيازهاي واقعي بحث شكل ميگيرند و به نتيجه گيري درست نخواهند رسيد و به بستر پيشرفت پاي نخواهند گذاشت.15امام خميني در برخورد با برخي از عناوين از اين ملاك پيروي كرده است. وي براين اساس عنوان « ان النهي هل يقتضي الفساد» يا «هل يدل علي الفساد» را نقد ميكند و ميگويد:الأوْلي تعميم عنوان البحث بحيث يشمل العقلي و للفظي16...؛بهتر اين است عنوان بحث را تعميم دهيم تا هريك از دلالتهاي عقلي و لفظي را ـ كه در محل بحث مطرح هستند ـ در برگيرد.وي با توضيحاتي در بارؤ نارسايي تعبير به «اقتضاء» يا «دلالت» پيشنهاد ميكند عنوان به اين صورت تغيير يابد:ان النهي عن شئٍ هل يكشف عن فساده؟.17روشن است اگر عناوين را با بحث و محتواي آن تراز و برابر كنيم، زمينؤ طرح بسياري از توضيحات و توجهاتي كه در پي نارسايي عناوين مطرح شده اند، از بين ميرود. حذف اين نوع بحثها بي گمان خود گامي در جهت تورم زدايي محسوب ميشود.3. گويايي عنوان نسبت به نقش قاعدؤ مورد بحث دراستنباط؛اگر پذيرفتيم كمك رساني اصول به استنباط، فلسفؤ اعتبار و ضرورت اين دانش را تشكيل ميدهد، بايد از هرچيزي كه اين نقش را تقويت و يا شفاف ميكند، بهره گيريم و از هرچيزي كه آن را كم رنگ وضعيف مينمايد، بپرهيزيم.شهيد صدر دريك مورد كه به تغيير واژه اي دست ميزند، در توجيه آن ميگويد:انّه في رأينا اكثر قدرة علي اعطاء الطالب صورةً اوضح عن دور القاعدة الاصولية في المجال الفقهي، وروءية أجلي للكيفيّة الممارسة الفقهية لقواعد علم الاصول؛18از نظر ما اين واژؤ جديد تصوير واضح تري را از نقش قاعدؤ اصولي درعرصؤ فقه در ذهن محصِّل مينشاند و در برابر او چشم اندازي شفاف از چگونگي دست زدن به كار فقهي برپايؤ قواعد اصولي را ميگسترد.بي گمان تراز كردن عناوين و واژه ها با اين معيار گامي درجهت توسعؤ كيفي دانش اصول است.