گاه دريك مسأله چند قول وجود دارد، نبايد اقوال را جداگانه بررسي نمود؛ مقايسه لازم است. مقايسه عمق مطالب را آشكار ميكند و قولها را بهتر و بيشتر درمعرض شناخت و نقد قرار ميدهد.مقايسه نگاهي كلان را نسبت به موضوع پديد ميآورد و زمينه را براي نظريه پردازي ميگستراند.آنچه درحوزه رواج دارد، تنها پرداختن افراد به اقوالي است كه از اساتيد خود برگرفته اند. نقد درچارچوب اقوالِ دست به دست گشته، جلو ميرود! بندرت شاگردان يك مدرسه و مكتب به اقوال مدرسه ها و مكتبهاي ديگر نظر ميافكنند و اگر هم گاه به همؤ اقوال يا عمدؤ آنها نظر مياندازند، نگاهي مقايس ها ي را پي نمي گيرند.بدين اقوالِ مطرح در مدرسه هاي مختلف از يكديگر جدا افتاده اند. گسست اقوال گاه با گذشت زمان بيشتر ميشود؛ درنتيجه فهم مباني يك مدرسه براي مدرسؤ ديگر دشوار ميشود. نبودِ مقايسه، نقدها را به سمتِ قشري شدن ـ ونه جوهري و عمقي بودن ـ سوق داده است.اصول فضاي بسياري را براي تاخت و تاز انديشوران پيش روي مينهد. ديدگاه هاي اصولي از ميان امواج متلاطم عقل بشري سر برمي آورند و اوج ميگيرند. دانشمند اصولي با فراغت بال مقدمات عقلي را به محوطؤ ذهن خود راه ميدهد تا به نتايج اصولي در زمينه هاي مختلف دست يابد.در چنين علمي هرروز باب مفهوم جديدي گشوده ميشود و فضاي تازه اي براي بحث نمودار ميگردد. شناساندن اين مفاهيم وضع اصطلاحاتي تازه و برگزيدن قالبهايي خاص را ميطلبد و از اين جا هر مدرسه ـ همچون مدرسؤ آقا ضياء، مدرسؤ نائيني و مدرسه حائري و ... ـ واژگان و تعابير و قالبها و مفاهيمي خاص را گاه پديد آورده است؛ پس همواره بايد آراء دانشمندان اصول با يكديگر سنجيده شود؛ در غير اين صورت پس از مدتي درك متقابل آنها از آراء شان از بين ميرود؛ در نتيجه هرمدرسه و مكتب تنها با فرهنگ و ادبيات اصول خود آشنا باقي ميماند.اگر روند دور افتادن مكاتب و مدارس از يكديگر متوقّف نگردد، آيندؤ درهم و پريشاني براي اصول رقم خواهد خورد.ويژگي تفكر اصولي شهيد صدر آن بود كه توانست نگاهي مقايسه اي را به اقوال پي گيرد و فرايندي نو را براي بحثهاي اصولي به ارمغان آورد. اين موضوع آن قدر دركتابهاي اصولي ايشان تكرار شده كه كافي است يك مراجعؤ گذرا به آنها صورت گيرد.2. اقوال را بايد تقسيم كرد؛