تربیت حرفه ای در بستر دیدگاه اسلام

خسرو باقری

نسخه متنی -صفحه : 17/ 10
نمايش فراداده

هر چند فراهم آوردن مبادي معرفتي، بخشي از كار را در رابطه با اميال و گرايشهاي فرد، به انجام مي‏رساند، اما توجه ويژه به نوع گرايشهايي كه فرد عملاً نسبت به كار و حرفه خود مي‏يابد و فراهم آوردن صورتهاي مطلوب براي اين گرايشها نيز ضروري است. از اين رو، در منابع اسلامي گرايشهاي مطلوب و نامطلوب در ارتباط با حرفه، مستقيما مورد توجه قرار گرفته است. اين گرايشها در هر سه محور عمده، يعني گرايشهاي معطوف به خود، معطوف به ديگري و معطوف به خدا قابل توجهند. ذيلاً به ترتيب، در هر يك از اين سه محور به بررسي مي‏پردازيم.

در گرايش‏هاي معطوف به خود، زيادت خواهي، صورت نامطلوب تمايل حرفه‏اي است. در كتب روايي، گاه فصولي تحت عنوان «باب استحباب الاجمال في طلب الرزق» آمده، حاكي از آن كه قناعت در كسب و كار، تمايلي ستودني است. تبديل كردن حرفه، به عامل زيادت‏خواهي، روي آوردن به ديدگاهي ابزاري است كه در آن حرفه وسيله اندوختن و انباشتن است. شكل گرفتن چنين تمايلي، عمل حرفه‏اي را از صورت عملي عقلاني خارج مي‏سازد. در بحث از مبادي معرفتي بيان كرديم كه عقلاني شدن علم حرفه‏اي تا آنجا كه به مبادي مذكور مربوط مي‏شود، در گرو آن است كه حرفه به منزله وسيله‏اي جهت هدايت و راهيابي به مقصد تلقي شود. مبادي ميلي عمل حرفه‏اي نيز نقش ويژه خود را در عقلاني يا غير عقلاني كردن آن ايفا مي‏كنند. از اين رو، در منابع اسلامي، شكل‏گيري تمايل زيادت خواهي، به منزله عامل تباه كننده عقل، نگريسته شده است.41

به همين سبب، مهار زدن بر ميل زيادت خواهي، يكي از ابعاد مهم تربيت حرفه‏اي را تشكيل مي‏دهد. اين امر، از جمله مستلزم آن خواهد بود كه پايه‏هاي معرفتي چنين ميلي، متزلزل شود. زيادت خواهي ممكن است ناشي از فراموش كردن اين واقعيت باشد كه آنچه فرد به دست مي‏آورد، تنها دستمايه رفع نيازهاي او است. از اين رو، در منابع اسلامي كوشش فراواني مبذول شده است كه دنيا به منزله كالايي ترسيم شود كه دست به دست مي‏گردد و در مشت هيچكس باقي نمي‏ماند. بر اين اساس، آدمي بايد به رفع نيازها بسنده كند و بيهوده به اندوختن چيزي نپردازد كه اندوختني و ماندگار نيست.42 حضرت امير(ع) در وصيت به فرزند خويش مي‏گويد: «پسركم، روزي‏آدم دو گونه است؛ يكي آن روزي است كه تو در جستجوي آني و ديگري آن روزي كه آن در جستجوي تو است و اگر تو در پي آن نروي، آن در پي تو مي‏آيد، پس تلاش سالي را برگرده تلاش يك روز بار مكن... چه بسيار ديده‏ام جستجوگري را كه خود را به رنج مي‏افكند اما روزي بر او تنگ گرفته شده و نيز جستجوگري را كه ميانه‏رو است اما تقدير او را يار افتاده است و در هر حال، هر يك در معرض فناست.»43

ذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه دعوت به قناعت و پرهيز از زيادت خواهي ضرورتا ملازم با كار اندك نيست. قناعت صرفا ناظر به نيازهاي شخصي است اما انگيزه فرد براي كار صرفا مبتني بر رفع نيازهاي شخصي نيست بلكه انگيزه‏هاي ديگري نيز مي‏تواند در اين مورد نقش ايفا كند. بنابراين، ممكن است كسي براي ريشه كني فقر از جامعه، به كار و تلاش فراوان بپردازد اما در مورد نيازهاي شخصي، قناعت پيشه گند و به رفع آنها اكتفا كند و به زيادت خواهي روي نياورد، چنانكه حضرت امير(ع) در زندگي شخصي به حداقل اكتفا مي‏كرد اما در عين حال، در نخلستان خود همواره به كار مي‏پرداخت. بر اين اساس، نمي‏توان ميان دعوت به قناعت و توسعه اقتصادي، تعارضي قائل شد. توسعه اقتصادي براي رفع فقر و محروميت اقتصادي از كل جامعه است تا هنگامي كه فقر و محروميت هست، زمنيه براي كار و تلاش گسترده و فراهم آوردن توسعه اقتصادي نيز وجود دارد. تعارض قائل شدن ميان قناعت ورزي و توسعه اقتصادي، بر اين پيش‏فرض استوار است كه آدمي صرفا بر اساس انگيزه زيادت خواهي، به كار و تلاش مي‏پردازد. چنين پيش‏فرضي، قابل ترديد و تأمل است، به ويژه هنگامي كه سخن از تربيت حرفه‏اي است. تربيت حرفه‏اي در قلمرو اميال و گرايشها مستلزم آن است كه انگيزه‏هاي ديگر به جز زيادت خواهي، عامل روي آوردن فرد به كار شوند.