ابن فهد، به دنبال آن، روايت ديگري از معلي نقل كرده است. در اين روايت آمده است كه امام صادق عليهالسلام در صبحگاه نوروزي كه معلي به خدمت آن حضرت رسيده بود، از ايشان شنيد كه: روز نوروز، روزي است كه خواند از بندگانش پيمان گرفت تا او را عبادت كرده به وي شرك نورزند و به انبياي او، حجج او و اولياي او ايمان بياورند. روز نوروز، نخستين روزي است كه خورشيد در آن طلوع كرد و بادها وزيدن گرفت و در زمين شكوفه پديد آمد (و خلقت فيه زهرة الارض .... ). روز نوروز، روزي است كه كشتي نوح بر كوه جودي فرونشست و روزي است كه خداوند كساني را كه از ترس مرگ از سرزمينشان خارج شده و مرده بودند زنده كرد. و روزي است كه جبرئيل بر رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرود آمد. و روزي است كه ابراهيم بتهاي قومش را شكست. و روزي است كه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم امام علي عليهالسلام را بر دوش گرفت تا بتهاي قريش را در مسجد الحرام شكست.47
ابن فهد به چهار نكته در اين دو روايت توجه كرده. يكي تطبيق روز نوروز با روز غدير يعني هيجده ذيحجه سال دهم هجرت است. دوم سنت آب ريختن كه در بهار معنا دارد نه در ماه جدي (ديماه). سوم خلقت خورشيد در اين روز كه با سخن منجمان سازگار است و چهارم شكوفه دادن زمين كه باز در فروردين است نه در ديماه.48 بدين ترتيب وي خواسته تا از اين روايت نتيجه بگيرد كه روز نوروز همان زمان ورود خورشيد به حَمَل يعني آغاز فروردين ماه است. به نظر ميرسد اين قديميترين بحثي است كه در كتابهاي فقهي شيعه در تعيين روز نوروز شده و بعد از آن در دوره صفوي مكرر مورد نقد و ايراد قرار گرفته است.
مشكل اين دو حديث آن است كه در منابع كهن شيعه نيامده است. افزون بر آن، روايات مزبور كه در اصل بايد يكي باشد، حاوي دو نوع آگاهي در باره روز نوروز است كه اين خود منشأ شبهه در باره آن شده و احتمال جعل آن را تقويت ميكند. افزون بر آن، دانسته است كه، ابن غضائري گفته: غاليان رواياتي را به معلي بن خنيس نسبت داده و نميتوان بر اخبار وي اعتماد كرد.49 در اين صورت، اين روايت كه بيگرايش غاليانه يا نگرش افراطي هم نيست، از همان دسته مجعولاتي باشد كه غاليان به معلي نسبت دادهاند. بايد اين نكته را نيز يادآوري كرد كه گفته شده قرامطه ـ گرايشي وابسته به مذهب افراطي اسماعيليه ـ دو روز را در سال كه نوروز و مهرگان بوده، روزه ميگرفتهاند.50 بلافاصله بايد تأكيد كنيم كه مجوسيان، نه تنها نوروز را روزه نميگرفتهاند، بلكه به نقل بيروني، اساسا «مجوس را روزهاي نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد گناه كرده است.»51
ياد از اين نكته لازم است كه بخش ريخت آب روي مردگان كه به يكي از انبياي بنياسرائيل نسبت داده شده، در روايتي از ابنعباس آمده است.52 در همانجا آمده كه وقتي از مأمون در باره سنت آبپاشي در روز نوروز سؤال شد، نوروز را همان روزي دانست كه آن مردگان از قوم بنياسرائيل در آن زنده شدند. تواند بود كه اين روايت از اسرائيليات نيز باشد كه در جامعه اسلامي به نوعي با عقائد رايج پيوند داده شده است.
از همه اينها گذشته، شايد تأويل ديگري براي اين روايت بتوان جستجو كرد و آن اين كه ـ در صورت درستي صدور آن از امام صادق عليهالسلام ـ شايد امام، خواستهاند بفرمايند كه اصولا هر روزي كه نشاني از پيروزي آيين الهي در آن باشد، نوروز است. درست همان طور كه در يكي از روايات سابق الذكر آمده بود كه امام علي عليهالسلام فرمود: هر روز ما را نوروز كنيد. اين معنا براي نوروز، كاملا مطابق تعبير ايّام الله است كه در قرآن به روزهاي متعلق به خداوند اطلاق شده است. البته با اين تأويل بايد، آنچه در روايت در باره نوروز فارسيان آمده، قدري اصلاح شود.! در گزارش برخي از رسالههاي دوره صفوي، اشكالات ديگري بر متن اين خبر وارد شده كه به موقع اشاره خواهيم كرد.