همانگونه كه گذشت، منابع بعدي، با تكيه بر سخن شيخ، به بيان اعمال روز نوروز در كنار اعياد ديگر پرداختهاند. اما بحث مهم از اين زمان به بعد، بحث از تعيين روز نوروز است . كساني از فقيهان براي تعيين روز نوروز كوششهايي كردهاند. از آن جمله شهيد اول (م 786) در كتاب ذكري الشيعة است. وي در آنجا با اشاره به روايت معلي بن خنيس نوشته است كه مقصود از نوروز يا اول سال فارسيان يا وارد شدن خورشد در برج حمل (فروردين) و يا دهم ايار (دوم ارديبهشت) است. بدينترتيب سهقول دراينبارهنقلكردهكه تفصيل آن درسخن ابنفهد آمدهاست.عبارت مفصل در تعيين روز نوروز از احمد بن محمد بن فهد حلي (م 841) است. وي با اشاره به سخن شيخ طوسي در مختصر مصباح المتهجد و چهار ركعت نماز مستحبي آن مينويسد: «يوم النيروز جليل القدر اما تعيين روز آن از سال مشكل است. اين در حالي است كه چون متعلق عبادت الهي شده شناخت آن مهم است و با اين حال، از علماي ما جز آنچه ابنادريس گفته متعرض بيان آن نشدهاست.» سپس ابنفهد سخن ابنادريس وشهيد را آوردهاست.آنگاه در باره سخن شهيد كه گفته روز نوروز يا اول سال فارسيان يا رفتن خورشيد به برج حمل است مينويسد: قول نخست وي كه اول سال فارسيان باشد همان است كه در ميان فقهاي عجم مشهور است. آنها نوروز را زمان وارد شدن خورشيد به برج جدي (دي ماه) قرار ميدهند.43 اين همان است كه نويسنده كتاب الانواء آن را گفته است.44 پس از آن سخن صاحب الانواء را نقل كرده. آنگاه ميافزايد: آنچه از اين تفاسير درستتر است، آن كه نوروز همان زمان وارد شدن خورشيد به برج حمل (فروردين) است. سپس دلائلي براي آن ذكر ميكند. مهمترين دليل آن كه شناخت اين روز به عنوان نوروز ميان مردم رايج است و طبعا خطاب بايد راجع به همين عرف باشد. آنگاه خود دو اشكال بر اين دليل آورده؛ يكي آن كه در همه مناطق عجم، نوروز بر روز اول ورود خورشيد در حمل اطلاق نميشود و دوم آن كه نوروز بودن روز نخست ماه حمل، نوروز سلطاني است و جديد است. اين اشاره به تغيير روز نوروز در زمان سلطان ملكشاه سلجوقي است. پاسخ ابن فهد آن است كه وقتي عرف مختلف شد، عرف شرعي بايد مراعات شود. اگر چنين عرفي در كار نبود، عرف نزديكترين بلاد به شرع بايد مراعات شود. افزون بر آن، هر دو تفسير از نوروز ـ اعم از سلطاني و غير آن ـ مربوط به پيش از اسلام است!45نكته مهم در مطالب ابنفهد آن است كه روايت معلي بن خنيس را به گونهاي ديگر نقل كرده و شكل مفصل آن را آورده است. وي از نسابه معاصر خود علامه بهاءالدين علي بن عبدالحميد نسابه ـ و او به سند خود تا معلي بن خنيس ـ روايت مفصلي را در باره روز نوروز آورده است. اين روايت پيش از اين زمان، در منابع ديگر شيعي نبوده است. روايت چنين است كه معلي نقل كرده كه امام صادق عليهالسلام فرمود: روز نوروز، روزي است كه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم ، براي امام علي عليهالسلام در غدير پيمان گرفت و مردم به ولايت او اعتراف كردند. خوشا به حال كسي كه بر آن پيمان باقي ماند و بدا به حال كسي كه آن عهد را شكست. روز نوروز، روزي است كه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم امام علي عليهالسلام را به وادي جن فرستاد و او بر آنها عهدها و پيمانها گرفت. روز نوروز، روزي است كه امام علي عليهالسلام بر خوارج غلبه يافت و ذوالثديه را كشت. روز نوروز، روزي است كه قائم ما از اهل بيت عليهمالسلام قيام خواهد كرد و خداوند او را بر دجال پيروز خواهد نمود و دجال را بر كناسه كوفه بدار خواهد زد. هيچ نوروزي نخواهد آمد جز آن كه ما انتظار فرجي در آن داريم. اين از روزهاي متعلق به ماست كه فارسيان آن را حفظ كردند و شما (عربها) آن را ضايع كرديد. يكي از انبياي بنياسرائيل از خدايش خواست تا قومي را كه چندين هزار بودند و از ترس مرگ از ديارشان خارج شده بودند و خداوند آنها را ميرانده بود، زنده كند. خداوند به وي فرمود: بر قبرهاي آنان آب بريز. او در اين روز، بر قبور آنها آب ريخت و آنها كه سي هزار تن بودند زنده شدند. همين امر سبب شد تا ريخت آب در روز نوروز سنّت شود، امري كه سبب آن را جز راسخان در علم نميدانند. روز نوروز، اول سال فارسيان است. معلي ميافزايد: آن حضرت اين مطالب را بر من املا كرد و من از املاي آن حضرت آن را نوشتم.46