صاحب معالم در مقدمه منتقى الجمان مى نويسد:
(مشترك بودن محمد بن اسماعيل در سلسله اسناد كافى زيانى نمى رساند; زيرا بسيارى روايت كلينى از او, سبب مى شود كه دانسته شود, او ثقه است. شايد شهيد به اين جهت نظر داشته است.)
5. از جمله قرينه ها و نشانه هايى كه بر ثقه بودن عمر بن حنظله وجود دارد, عمل مشهور به روايتهاى اوست; از اين روى, روايتهاى وى را مقبوله ناميده اند.
اين قاعده از سوى علما بسيار مورد توجه قرار گرفته است و در اين باره سه تعبير دارند:
الف. گاهى گفته مى شود: روايتى كه او در سند واقع شده, صحيحه است. شهيد در ذيل عبارت حبيب سجستانى در كتاب ديه مى نويسد: معناى تصحيح روايت; يعنى عمل به روايت او.
ب. گاهى گفته مى شود: مشهور فقيهان به روايت او عمل كرده اند و شهرت علمى و فتوايى, سبب جبران ضعف سند روايت او مى شود.
اين خود عبارت اخراى همين تعبير است: روايت او را قبول كرده اند.
شاهد بر اين نكته كه قبول روايت او; يعنى شهرت برابر آن باشد, سخن آقاى خوئى در معجم رجال الحديث136 و التنقيح137 است, آن جا كه در ردّ اين گفته: (فلان راوى ثقه است, زيرا روايات او مقبولِ در نزد علماست) نگاشته:
(اين قاعده, كه شهرت جبران كننده ضعف سند باشد, صغرا و كبرا, مردود است.)
پس بنابرآنچه يادآور شديم: خدشه و اشكال يكى از معاصران بر شهيد ثانى كه اظهار داشته:
(روايات بسيارى وجود دارد كه علما آنها را مقبوله ناميده اند.)
نوشته است:
(اى كاش شهيد يك مورد ديگر را نام مى برد.)138
وارد نيست و مى توان روايات ديگرى را نيز به عنوان مقبوله يادآور شد, گرچه اين اصطلاح, بر آنها گذاشته نشده است. يعنى در واقع آيا اين حرف درست است: از روزى كه سنگ بناى علم درايه گذاشته شده, بخش مقبوله, تنها به خاطر مقبوله عمر بن حنظله در كتابهاى گشوده شده است و نمى توان براى آن همانندى يافت؟
از اين كه آقاى خوئى در تعريف مقبوله نوشته: (روايتى كه شهرت بر طبق آن وجود داشته باشد) دانسته مى شود مراد از قبول روايت, بودن شهرت عملى برابر آن است; از اين روى آقاى خوئى در التنقيح, مصباح الفقاهه ومعجم رجال الحديث, از اين زاويه وارد بحث شده است.139
همانند اين بحث را شهيد در ذيل روايت سجستانى دارد كه پيش از اين به آن اشاره كرديم.140
در الرعاية, عبارت شهيد, روشن است كه مقبوله, روايتى است كه بدان عمل شود.141 شهيد در الرعايه, يادآور شده: مقبوله از اقسام صحيح است.
پس نتيجه مى گيريم:
1. كل حديث صحيح عمل به كل الفقهاء فهو مقبول.
2. كل حديث موثق عمل به كل الفقهاء فهو مقبول.
3. كل حديث حسن عمل به كل الفقهاء فهو مقبول.
4. كل حديث ضعيف عمل به اكثر الفقهاء فهو مقبول.
5. كل حديث صححه العلماء فهو مقبول.
6. كل حديث تلّقاه الاصحاب بالقبول فهو مقبول.
اگر كسى به دنبال واژه مقبوله در كتابهاى فقهى باشد, مى تواند به منابع زير رجوع كند: جواهر الكلام, ج241/2; الروضه البهيه, ج78/10; حدائق الناضره, ج31/20; روض الجنان112/.