وثوق صدوری و وثوق سندی و دیدگاهها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وثوق صدوری و وثوق سندی و دیدگاهها - نسخه متنی

محمد حسن ربانی بیرجندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6. بزرگان اصحاب, مانند زراره, عبداللّه بن مسكان, صفوان بن يحيى از عمر بن حنظله, روايت مى كنند.

اگر چه شهيد ثانى قاعده بالا را نپذيرفته, ولى خود مى تواند نشانه و قرينه اى باشد بر مطلب و سبب اين كه بسيارى از بزرگان, از جمله: شهيد سيد محمد باقر صدر, كمپانى و از روايت مقبوله, تعبير به صحيحه كرده اند, همين است. زيرا از عمر بن حنظله راويانى نقل حديث مى كنند كه از غير ثقه نقل نمى كنند و روايت يزيد بن خليفه, از اين طريق, صحيحه مى شود.

7. عالمان و فقيهان, رواياتى را كه عمر بن حنظله در سلسله سند آنها وقع شده صحيحه دانسته اند و خود تصحيح سند, از راههاى به دست آوردن درستى و راستگويى و ثقه بودن راوى است. آقا جمال خوانسارى, اين مبنا را پذيرفته و همچنين صاحب مدارك الاحكام, محقق اردبيلى.

8. علامه شوشترى, كه عمر بن حنظله را ثقه مى داند. مى نويسد: مستند خيار الرواية منحصر بروايته.142 اين خود نشانه اى است كه علما به روايت در غير از مقبوله مشهور وى نيز عمل كرده اند.

از آنچه نگاشتيم, اين نكته به دست مى آيد: شايد ثقه شمرده شدن عمر بن حنظله از سوى شهيد, از غير آن راهى باشد كه آقا جمال خوانسارى و صاحب معالم اشاره كرده اند و بتواند از مجموعه نكته هايى كه از آنها سخن به ميان آمد, بر ثقه بودنِ عمر بن حنظله استدلال كرد.

البته آقا جمال و شهيد ثانى در دو راوى ديگر نيز خدشه وارد كرده بودند:

محمد بن عيسى يقطينى كه در سند كافى واقع شده و آقا جمال خوانسارى از قول نجاشى نقل كرد كه وى را ثقه دانسته است. گرچه در گاه ناسازگارى و تعارض جرح و تعديل ديدگاههايى وجود دارد كه صاحب معالم در معالم الاصول, به آن اشاره كرده, ولى در عمل مى بينيم بيش تر علما قول نجاشى را مقدم مى دارند.

داود بن حصين نيز, همين سرنوشت را دارد و قول نجاشى بر قول شيخ طوسى مقدم و يا با آن در خور جمع خواهدبود. در پايان, يادآور مى شويم: مقبوله, يا صحيحه است, همان گونه كه شهيد سيد محمد باقر صدر143 و كمپانى بر اين باورند و يا از نظر سند ضعف دارد كه اين به شهرت جبران خواهد شد, به اين معنى فقيهان بزرگى چون: محقق اردبيلى, علامه نراقى, سيد على طباطبائى, شهيد ثانى, امام خمينى و سبزوارى به روشنى اشاره كرده اند. يا به گفته آقا ضياء عراقى, مجالى براى خدشه در سند آن نيست.144

آقاى خوئى, در التنقيح, روايت را ضعيف مى داند و در معجم رجال الحديث عمر بن حنظله را ضعيف شمرده است, ولى در مصباح الاصول مى نويسد:

(امّا سند مقبوله, گرچه مورد خدشه است; زيرا در كتابهاى رجالى, عمر بن حنظله توثيق نشده و امكان هم ندارد با روايت زراره در وسائل الشيعه, ثابت كرد كه او ثقه است; زيرا سند اين روايت نيز ضعيف است.

ولى گفته مى شود اصحاب مقبوله را تلقى به قبول كرده و علماى قديم و جديد به آن استدلال جسته اند.)145

ديگر بار نظرى مى افكنيم به مكتب وثوق صدورى و به پاره اى از ديدگاههاى علما اشاره مى كنيم:

شيخ حسين حلّى مى نويسد:

(امّا علم الرّجال: فلا فائدة فيه فى زمانِنا هذا اصلاً; لأنّه بعد كونِ المدار فى حُجيَّة الرواياتِ هو الوثوق بالرِّواية, قَلَّتْ فائدةُ الإحاطَةِ بالأسانيد.

وذلك: لإنا اذا رأينا أنَّ المشهورَ عملوا على طبق رواية وضبطوها فى كتبهم واستشهدوا بها فى مقام الاستدلال, يَحصُل لنا الوثوق بصحّتها وكونها مرويةً عن الامام, عليه السلام, واذا أعرضوا عن روايةٍ فَأَهملوها لانَثِقُ بها وإن كان سندها صحيحاً.

نعم فى سالف الزَّمان لَمّا كانت الرِّوايات مُتَشَتَتِّةً غيرَ مضبوطةٍ فى الكتب, لم يكن سبيلٌ لتمييز الصَّحيح عن السَّقيم إلاّ المراجعةُ باأحوالِ الرُّواة; وامّا بعد الكتب الاربعة وسائر المجاميعِ والملاحظةِ الكتبِ الفقهيةِ, فلامجال لادِّعاء الاحتياج الى الاسانيد وهذا واضح على ما بَنينا عليه ولابُدَّ أن يُبنى عليه فى حجيَّة الخبر الواحد من حجيَّة الخبر الضّعيف المُنْجَبِرِ بالشُّهرةِ وعدم حجِّيَّةِ الخبر الصَّحيح المُعْرِضِ عنه الاصحاب.

ولذلك ترى أنّه لايتمكّن أحدٌ من ردِّ مقبولة عُمَرَ بن حنظلة ولم يَسْتَشْكِل فيها أحدٌ فى السَّندِ مع أنَّ عُمَرَ بن حنظلة لم يُوَثَّقْ فى كُتبِ الاصحاب ومَنِ ادّعى عدم حجِّيَّةِ المقبولَةِ وماضَاهاها من رواياتٍ كتبها المشايخُ الثَّلاثةُ او بعضُهم, فلابُدَّ وان يخرُجَ مِن زمرةِ اهل العلم لعدم شَمِّةِ مِنَ الفقه والفقاهة اصلاً.)146

2. آقا ضياء عراقى نيز سخنانى نزديك به همين مضمون در نهاية الافكار دارد.147

از عبارت شيخ حسين حلّى و ديگر بزرگان, كه مجال ذكر آنها در اين جانيست, استفاده مى شود بر اساس مكتب وثوق صدورى بسيارى از دشواريها و بازدارنده ها از جلو راه دانش فقه و كلام برداشته مى شود و بسيارى از روايات اصول عقايداعتبار مى يابند, رواياتى كه از متن آنها آثار صدق نمايان است. ولى برابر مكتب وثوق سندى, بسيارى از اين روايات از صفحه دانش كلام زدوده مى شوند و پيامدهاى بس ناگوارى را براى اين دانش و اصول عقايد خواهد داشت.

مكتب وثوق سندى, در سند نهج البلاغه خدشه مى كند و آن را مرسله مى داند و غيرقابل استدلال. يا در سند زيارت عاشورا, زيارت جامعه و صحيفه سجاديه خدشه وارد مى سازد. در حالى كه عالمانِ پيرو مكتب وثوق سندى به چنين امرى رضا نمى دهند.

كسانى كه به مكتب وثوق سندى, پاى بندى نشان داده, در بحثهاى فقهى خود, دچار پراكنده گويى و گفتارهاى ضد و نقيض شده اند. در مثل محقق اردبيلى, روايات ابن هاشم را در سرتاسر مجمع الفائده, حسنه دانسته, ولى در زبدة البيان, روايات وى را صحيحه دانسته است و يا در جلدهاى نخستين مجمع الفائده, روايات مرسله اصحاب اجماع را ردّ مى كند و نمى پذيرد ولى در جلدهاى پايانى روايتهاى مرسله اصحاب اجماع را مى پذيرد.

شهيد ثانى, در سراسر فقه خود و الرعايه, روايتهاى مرسله را رد مى كند و نمى پذيرد و حتى به روايتهاى مرسله ابن ابى عمير خدشه وارد مى سازد, ولى در كتاب طلاق به مرسله ابن ابى عمير, استدلال مى جويد و عمل مى كند. آقاى خوئى, در اوائل فقه خود, مضمره عيص بن القاسم را مردود مى داند; امّا بعد, از اين ديدگاه بر مى گردد و آن را صحيحه مى شمارد.

نمونه ديگر, همين مقبوله عمر بن حنظله است. وى التنقيح مى نويسد:

(ان الرواية ضعيفة السند, بعمر بن حنظلة اذ لم يرد فى حقه توثيق ولامدح وان سميّت روايته هذه بالمقبولة وكأنّها ممّا تلقتة الاصحاب بالقبول وان لم يثبت هذا ايضاً.)148

اين در حالى است كه همو در مصباح الاصول, عبارتى دارد شگفت! نه تنها ثابت مى كند شهرت برابر آن است (بدان گونه كه شهيد ثانى, نراقى و طباطبائى بدان باور دارند.) بلكه اجماع برابر آن وجود دارد. آقاى بروجردى, كه به مكتب وثوق صدورى اعتقاد دارد. ذكر اسناد در كتابهاى روايى معروف را به خاطر تيمّن و تبرك دانسته149 و ناشناخته بودن راوى, بلكه ضعف راوى را دليل بر ضعيف بودن روايت نمى داند150; زيرا در ديد ايشان امكان دارد نشانه ها و قرينه هاى ديگر ضعف آن را جبران كنند.

پس نمى شود راوى را كه شايد قرينه ها و نشانه هاى ديگرى بر ثقه بودن وى وجود داشته باشد, به دليل اين كه نجاشى و شيخ طوسى درباره او كلمه (ثقه) را به كار نبرده اند, ضعيف شمرد.

/ 13