حديث بالا را, فاضل مقداد نيز صحيحه دانسته است.120شهيد ثانى با اين كه به علما انتقاد مى كند كه چرا روايت ابراهيم بن هاشم را صحيحه دانسته اند; امّا خود در كتاب ظهار روضه مى نويسد: (ليس فى الباب صحيح غيرهما.)آقا جمال خوانسارى در نقد اين سخن شهيد ثانى در حواشى روضه مى نويسد:(در اين كه شهيد در اين باب روايت زراره را نقل كرده جاى شگفتى دارد و در اين كه آن را صحيح دانسته جاى تأمل و درنگ دارد.زيرا اين روايت را كلينى در كافى روايت كرده با سند حسن, به ابراهيم بن هاشم. و شيخ طوسى آن را در تهذيب, از على بن اسماعيل روايت كرده با حذف و طريق شيخ طوسى به على بن اسماعيل ذكر نشده, ولى گويا مراد از على بن اسماعيل, همان ميثمى باشد و او, گرچه گفته شده: از بزرگان متكلمان شيعه است, ولى او را توثيق نكرده اند.حق آن است كه اين دو روايت, با اين دو سند, كم تر از صحيحه نيستند و آنچه شهيد به عنوان حسنه از حلبى نقل كرده, در كافى و تهذيب حسنه است به ابراهيم بن هشام و در من لايحضره الفقيه, آن را روايت كرده اند از حماد, با حذف سند و طريق صدوق به حماد صحيح است. افزون بر آن, حسنه ابراهيم بن هاشم كم تر از صحيحه نيست.)121شهيد در مسالك الافهام, اين روايت را صحيحه شمرده, بنابر نقل علامه خواجوئى, ولى ما جاى آن را نيافتيم. علامه خواجويى در ذيل روايتى كه شيخ بهائى آن را حسنه دانسته است, مى نويسد:(اين سند, گرچه بنابرمشهور حسنه است به ابراهيم بن هاشم, ولى صحيحه است فى نفسه, بنابرآنچه كه علامه در منتهى و شهيد ثانى در شرح شرايع و فاضل اردبيلى در آيات الاحكام و سيد داماد در رواشح و ديگران يادآور شده اند كه شرح مطلب را در رجال آورده ام.)122شگفت آن كه صاحب مدارك نيز در جاى جاى مدارك الاحكام, روايات ابراهيم بن هاشم را ضعيف دانسته و به آن عمل نمى كند ولى در يك مورد از نهاية المرام ديده شده كه وى روايت ابراهيم بن هاشم را صحيحه دانسته است.آقا جمال خوانسارى در كتاب ايلاء در مورد شرط بودن زيان به زوجه در ايلاء مى نويسد:(و استدلال كرده سيّد سند در كتاب شرح نافع به فرمايش مولى على, عليه السلام,در صحيحه حلبى كه فرمود: (والايلاء, أن يقول: واللّه لا اُجامعك كذا وكذا ويقول: واللّه لأغيظنك ولآثم هجر بها ولايجامعها حتى تمضى أربعة أشهر فاذا مضت اربعة أشهر فقد وقع الايلاء.)اين كه سيد سند اين روايت را صحيح دانسته, در خور درنگ است; زيرا در سلسله سند آن, ابراهيم بن هاشم واقع شده و خود سيد محمد عاملى صحيحه نمى داند روايتى را كه در سلسله سند آن ابراهيم بن هاشم واقع شده باشد, بلكه حديث او را حسن مى شمارد.روشن است كه حسنه ابراهيم بن هاشم كم از صحيحه نمى آورد.)123شهيد ثانى در كتاب ظهار مى نويسد:(وسبب الحكم تعلقه بالاُمّ صحيحتا زراره وجميل عن الباقروالصادق, عليهما السلام, الدالتان عليه صريحاً.)آقا جمال در ذيل اين سخن مى نويسد:(روايت زراره را كلينى در كافى نقل كرده با سند حسنه به خاطر ابراهيم بن هاشم در سند و او در من لايحضره الفقيه از ابن محبوب و در تهذيب از حسن بن محبوب نقل كرده, باحذف اسناد, ولى طريقِ فقيه به حسن بن محبوب صحيح است و همچنين طريق شيخ, آنچه را كه از كتابهاى او گرفته است و در غير اين صورت, حسنه خواهد بود.امّا روايت جميل در فقيه صحيحه است و دركافى و تهذيب حسنه, به خاطر ابراهيم بن هاشم. ولى شهيد آن را صحيحه دانسته; زيرا حسنه ابراهيم بن هاشم در حكم صحيحه است و يا از باب تغليب.)124گرچه آقا جمال خوانسارى به شهيد ثانى و سيد محمد عاملى خرده گرفته كه از راه وروش پيشينيان, خارج شده و روايت ياد شده را حسنه ناميده اند, ولى خود او نيز, دچار لغزش بزرگى شده است; زيرا وى, روايتى را كه در سلسله سند آن دوازده امامى ستوده شده و غير دوازده امامى موثق قرار دارد, حسنه موثقه ناميده, در حالى كه اين اصطلاح خلاف مشهور است و علما, اقسام خبر را قسيم يكديگر شمرده اند. خبرى كه حسن است, صحيحه نيست و خبر موثق, حسنه نيست كه نتيجه تابع اخص مقدمات است و روايت موثقه اخص از حسنه. وى در ذيل روايتى از امام موسى بن جعفر(ع) مى نويسد: اين روايت, موثق حسن است.1255 . عمر بن حنظله: سخن درباره عمر بن حنظله از مقبوله او سرچشمه مى گيرد. مقبوله عمر بن حنظله, روايتى است مشهور كه فقيهان در كتاب قضا و بحث ولايت فقيه, به آن استناد جسته اند.مقبوله عمر بن حنظله را مشايخ سه گانه: محمد بن يعقوب126, محمد بن طوسى127 و محمد بن بابويه128 آن را در كافى, تهذيب و من لايحضره الفقيه, روايت كرده اند.مقبوله عمربن حنظله, از رواياتى است كه آثار صدق در آن نمايان است.فقيهان بزرگ از قديم تا كنون, پى درپى, نسل اندر نسل, به اين روايت جامعه عمل پوشانده و به آن استناد جسته و تلقى به قبول كرده اند.129شهيد ثانى و آقا جمال خوانسارى, هر دو, اين روايت را پذيرفته اند, گرچه در سند آن, اختلافها و ديدگاههاى ويژه اى دارند.شهيد ثانى در درايه, الرعايه و مسالك الافهام درباره مقبوله عمربن حنظله بحثهايى ارائه داده است.آقا جمال خوانسارى درباره مقبوله عمربن حنظله مى نويسد:(در سلسله سند مقبوله عمر بن حنظله در كافى, محمد بن الحسن, عن محمد بن عيسى قرار دارد. در كتابهاى رجال آمده: (محمد بن الحسين عن العزيز روى عن محمد بن الطلحى) بدون هيچ جرح و تعديلى.درباره محمد بن عيسى الطلحى, اين اندازه آمده كه: وى كتابى دارد درباره ادعيه به قرينه اين مطلب, ظاهر مى شود آنچه در مسند تهذيب الاحكام واقع شده كه به جاى محمد الحسين, محمد بن الحسن شمعون آمده است.