عوامل تضعیف خود باوری فرهنگی (2)

محمد فولادی؛ محمدعزیز بختیاری

نسخه متنی -صفحه : 14/ 4
نمايش فراداده

هـ. ايدئولوژى ضد كمونيسم: ضديت باكمونيسم جزء لاينفك فرهنگ سياسى غرب است.( )

پس از بيدارى مسلمانان در سطح جهان و استقرار جمهورى اسلامى در ايران، كه با فروپاشى قدرت كمونيسم هم زمان بود، ايدئولوژى ضد كمونيسم به ايدئولوژى ضد اسلام تبديل شده و امروز ضديت با اسلام ناب محمدى(صلى الله عليه وآله) به عنوان يك معيار عام، كه تمام رسانه هاى امريكا و غرب بايد در انتشار اخبار و اطلاعات، همواره آن را مدّ نظر داشته باشند، مطرح است.

به طور كلى، مى توان گفت: مجموعه اى از عوامل دست به دست يكديگر داده و ساختارى را به وجود آوده اند كه در آن، افرادى كه دست اندركار توليد و پخش اخبار و اطلاعات اند آگاهانه يا ناخودآگاه، به نفع دولت و سرمايه داران غربى عمل مى كنند. در اين ساختار، چند عنصر مهم تر از بقيه به نظر مى رسند: يكى از اين عناصر، قوم مدارى غربى هاست. «غرب مدارى» شايد يكى از اساسى ترين معيارهايى است كه در ساخت و انتشار اخبار و اطلاعات نقش دارد. هر خبرى كه در جهان با سلطه غرب، به ويژه امريكا، سازگار باشد خوب است و بايد انتشار يابد (هر چند به فقر، گرسنگى و حتى كشتار يك ملت بينجامد.) و هر خبرى كه با سلطه آن ها در تضاد باشد و منافع آن ها را به خطر بيندازد بد است و بايد مسكوت بماند و يا عليه آن شديداً تبليغ شود (اگرچه موجب آزادى، استقلال و پيش رفت يك ملت باشد.)

قوم مدارى غربيان اساس بسيارى از تحريف ها، دروغ پردازى ها و تبليغات سوء عليه ملت ها و كشورهاى ديگر است. آن ها اصيل ترين حركت هاى سياسى ـ اجتماعى جهان سوم را «ارتجاعى» مى نامند و قيام هاى ضد استعمارى آن ها را شورش، ترور و مانند آن مى خوانند. ولى انواع فساد و فحشا را، كه در جوامع غربى رواج دارد و قلم از ذكر آن ها شرمگين است، به نام آزادى و برابرى تبليغ مى كنند.

يكى ديگر از عناصر مهم اين ساختار حفظ منافع ملى است كه از طريق سازمان ها و قوانين، نهادينه شده است و افراد به انحاى گوناگون، به حفظ و حمايت از منافع ملى وادار مى شوند. ويليام ورثى، خبرنگار سياه پوست امريكايى، در

اين باره معتقد است كه در رسانه هاى امريكا، «معيار قضاوت در مورد

كشورهاى جهان سوم، ميزان مخالفت يا موافقت اين كشورها با سياست هاى امريكاست.»( )

در اين مورد، به مثالى از نوآم چامسكى، جامعه شناس و زبان شناس امريكايى توجه كنيد. وى مى گويد: «زمانى كه... مردم ايران براى انجام تظاهرات عليه رژيم وحشت و ارعاب شاه به خيابان ها ريختند، «مطبوعات آزاد» و سازش كار غرب اين جبّار سفاك را به عنوان يك «رهايى بخش» بزرگ، كه كوشش مى كند كشور عقب مانده خود را با وجود مخالفت مذهبى هاى متعصّب و دانشجويان چپ، از تمام مزاياى نوسازى برخوردار سازد، معرفى مى كردند... در صفحات مطبوعات بزرگ امريكا حتى يك مقاله و نيز يك گزارش هم نمى توان يافت كه در آن، براى معرفى شاه كلمه «ديكتاتور» به كار رفته باشد.»( )

پنج صافى هرمان ـ چامسكى ـ كه قبلاً اشاره شد ـ از عناصر ديگر ساختار مورد نظر در اين بحث است. اين عناصر و عناصر ديگرى كه ممكن است با مطالعات دقيق تر تشخيص داده شوند ارتباط بسيار پيچيده اى با يكديگر دارند، به گونه اى كه اين مجموعه ساختارى را مى سازد كه مى تواند بر افرادى كه دست اندركار توليد و پخش اخبار و اطلاعات اند فشار وارد نمايد تا انواع معيّنى از اطلاعات را پخش كنند، از پخش اطلاعات خاصى نيز خوددارى به عمل آورند و اطلاعات ديگرى را نيز وارونه جلوه دهند. ساختار موجود علاوه بر ايجاد انگيزه ها، علايق و تعصّب ها در افراد، از بيرون نيز بر آن ها، كه به عنوان انسان هاى حسابگر خواهان ازدياد منافع و اجتناب از ضرر هستند، فشار وارد مى كند تا به شيوه اى عمل نمايند كه منافع افراد و سازمان هاى ذى نفع تأمين شود. اين مطلب را براى دست يابى به وضوح بيش تر، مى توان به صورت نمودار نشان داد: