وضعيت كنونى رسانه هاى جهانى - عوامل تضعیف خود باوری فرهنگی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل تضعیف خود باوری فرهنگی (2) - نسخه متنی

محمد فولادی؛ محمدعزیز بختیاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فنونى كه اين خبرسازان براى توليد و پخش اطلاعات و اخبار به كار مى برند بسيار ظريف، پيچيده و گوناگون است. آن ها از مخالفان خود با عناوينى مانند ارتجاعى، متعصّب، تروريست، شورشى، افراطى و مانند آن ياد مى كنند، اما از طرفداران و حاميان خود هيچ گاه با عناوين و برچسب هايى كه نشانگر ماهيت آن ها باشد نام نمى برند; مثلاً، شيوخ خليج فارس على رغم آن كه مصداق بارز ارتجاع در جهان امروزند، هرگز چنين عنوانى را از سوى رسانه هاى غربى دريافت نمى كنند. رژيم غاصب اسرائيل، كه هيچوقت سعى نكرده است حتى به ظاهر، خود را حامى حقوق بشر نشان دهد و سال هاست به كشتار و قتل عام فلسطينى هاى مظلوم مشغول است، در رسانه هاى غربى هرگز به نقض حقوق بشر و تعصّب متهم نمى شود، اما جمهورى اسلامى ايران با وجود داشتن بسيارى از استانداردهاى بين المللى در زمينه هاى حقوقى، سياسى، اقتصادى و... در رسانه هاى غربى، غالباً با عناوينى مانند شورشى، تروريست، متعصب و ارتجاعى را به همراه دارد. دليل آن نيز روشن است: تسليم نشدن در برابر قدرت هاى بزرگ جهان و پيروى از اصول الهى و اسلامى.

غير از روش برچسب، يكى ديگر از روش هايى كه در رسانه هاى غربى به كار مى رود «سكوت» است. آن ها كه بخش اعظم توليد خبرى دنيا را در دست دارند، در هر موردى كه منافع شان اقتضا نمايد سكوت اختيار مى كنند و سكوت آن ها مى تواند يك موضوع بسيار مهم جهانى را از اذهان جهانيان پاك و آن را خنثى نمايد.

روش ديگرى كه با سكوت نيز سنخيت دارد اين است كه يك واقعه را بكلى مسكوت نگذارند، ولى آن را برعكس آنچه هست، بسيار كم اهميت و يا بسيار پراهميت جلوه دهند. اين روش نيز در رسانه هاى غربى رواج دارد.

حاصل آن كه در كشورهاى صنعتى غرب، رسانه هاى گروهى جز در موارد اضطرارى، به طور مستقيم سانسور نمى شوند، اما اين به معناى آن نيست كه اين رسانه ها شب و روز تلاش مى كنند تا واقعيت هاى جهان را بدون هيچ گونه غرضورزى به جهانيان عرضه نمايند. عوامل گوناگونى وجود دارند كه تهيه كنندگان اخبار و اطلاعات را جهت مى دهند كه چه نوع اطلاعاتى را منتشر سازند و كدام را منتشر نسازند. بدين ترتيب، بدون آن كه نيازى به سانسور مستقيم باشد، رسانه ها به خودسانسورى وادار مى شوند.

وضعيت كنونى رسانه هاى جهانى

تا اين جا سه مسأله را در مورد رسانه ها مورد بحث قرار گرفت. به عنوان نتيجه گيرى از آنچه تا اين جا ذكر شد، مى توان گفت: بخش اعظم وسايل ارتباط جمعى در اختيار چند كشور قدرتمند قرار دارد و توليد و پخش اطلاعات و اخبار، تقريباً به طور انحصارى در اختيار آن هاست. كشورهاى ضعيف تر به دليل ضعف امكانات و فن آورى لازم، نه تنها در سطح جهانى حضور فعّالى ندارند، بلكه در محدوده داخلى خود نيز غالباً قادر به رقابت با شركت هاى بزرگ جهانى نمى باشند. اين شركت ها از طرفى، به رسانه هاى ملى اين كشورها اطلاعات مى دهند و از طرف ديگر، با استفاده از ماهواره و مراكز پخش محلى، به پخش مستقيم برنامه هاى خويش مى پردازند. مهم تر آن كه رسانه هاى غربى دقيقاً در راستاى سياست هاى كلى كشورهاى صنعتى غرب حركت مى كنند. آن ها با تلاش و هشيارى زياد، سعى مى كنند به تبليغ ارزش هاى حاكم بر جوامع غربى بپردازند و به مردم جهان تلقين كنند كه جهان به سوى يك رنگ شدن پيش مى رود و فرهنگ هاى متعدد جاى خود را به يك فرهنگ جهانى خواهند داد. اين گونه تبليغات و تلاش هاى فراوان ديگرى كه در اين زمينه انجام مى گيرد، نشان مى دهد كه اگر كشورهاى جهان سوم از حريم فرهنگى خود دفاع نكنند، رسانه هاى غربى، كه از پشتوانه عظيم سياسى، اقتصادى برخوردارند، موجوديت فرهنگى آن ها را به طور جدّى تهديد مى كنند. اگر چه تاكنون اعتراض هاى رسمى و تظاهرات مردمى از سوى كشورهاى گوناگون عليه تهاجمات فرهنگى رسانه هاى غربى صورت گرفته، ولى اين واكنش ها تنها نشانگر آن است كه ملت ها و دولت ها اين تهاجم فرهنگى را احساس كرده اند، اما مبارزه با آن، روش هاى مخصوص خود را مى طلبد.

بارى، شركت هاى بزرگ اطلاع رسانى غرب بر جريان جهانى اطلاعات كاملاً مسلط گرديده اند و اين تسلط، هم از حيث سخت افزارى است و هم از حيث نرم افزارى. از سوى ديگر، آن ها از اين وضعيت شديداً سوء استفاده مى كنند. چنين تسلطى كه از سوى رسانه هاى غربى، مسلّماً فرهنگ و تمام ابعاد جوامع عقب نگه داشته شده را تهديد مى كند، كم ترين اثرش آن است كه افراد را نسبت به فرهنگ خويش بى اعتنا و نسبت به فرهنگ غرب متمايل مى گرداند كه آن را «خود باختگى فرهنگى» مى نامند.

/ 14