اين جريان ادامه داشت تا اين كه تعدادى از ساكنان كوه مقدس (كه تقيّد كمترى داشتند)، با شنيدن صداى آواز و موسيقى قابيليان، عنان صبر از كف بدادند، از كوه مقدس به گودىِ فساد قابيليان سرازير شدند و از بازار لذت و شهوت آنان بهره ها بردند. اين گروه پس از بازگشت، ديگران را نيز با آزادى و خوش گذرانى گودنشينان آشنا و براى سفر به آن سوى مرزها و لذت بردن از مواهب دنيا تشويق كردند. اين رابطه و رفت و آمد، سرآغاز فساد بزرگى بود كه جز با طوفان نوح قابل اصلاح نبود. آنان كه در فراز قله هاى معنويت و كمال بودند و در وادى مقدس زندگى مى كردند، در اثر تبليغ سوء دلالان رابطه، به نشيب پستى قابيليان سرازير شدند و در وادى متعفّن فساد، رحل اقامت گزيدند و تنها «لُمك بن متوشلح» ، «نوح» ، «سام» ، «حام» ، «يافث» و همسرانشان، در وادى مقدس باقى ماندند و به فساد آلوده نشدند.
اولين فساد فراگير،در تاريخ بشر به وجود آمد: فسادِ ترك بندگى خدا، پذيرش بندگى شيطان و غرق شدن درمنجلاب لذت ها و شهوت هاى مادى .
پس از وقوع اين پديده ى تلخ و شيطانى، پيامبران الهى براى «اصلاح» اين روند ناسالم، قيام كردند ولى آن چه نبايد مى شد اتفاق افتاد و هر چه پيامبران گفتند اثرى نبخشيد تا اين كه اين روند ناسالم با طوفان نوح، «اصلاح» شد و بار ديگر زندگى به مسير صحيح خويش، يعنى عبوديت و بندگى خدا بازگشت. اهل ايمان نجات و مفسدان هلاك يافتند.(1)
مرور زمان، مردم نخستين را نسبت به خون به ناحق ريخته ى هابيل و فاصله ى الهى ميان آنان و قابيليان، بى تفاوت كرد و بار ديگر گذشت زمان و غرور حاصل از ثروت و عمرهاى طولانى، مردم را نسبت به قصه ى طوفان و پندآموزى از آن
1- ر . ك : الطبرى، محمد بن جرير، تاريخ الطبرى، دار سويدان، ج 1، ص ص 155- 193 و ابن أثير الجزرى، على بن محمد، الكامل فى التاريخ ، دار احياء التراث، ج 1، ص ص 62- 69 .