شناخت و معرفت موانع و از بين بردن آن گام اصلى براى ظهور آثار عبادت است. آنچه از متون دينى بدست مىآيد اين است كه همهاين موانع درونى و بيرونى به دو منشأ اصلى برگشت مىكنند. يكى بكارگيرى قوه خيال است و ديگر تعلق خاطر به امور دنيائى است كه در رأس همه گناهان مىباشد. بايد نمازگزار در رفع اين دو مانع بكوشد و اين دو سرچشمه شيطانى را بپوشاند تا نهرهاى انحراف و پليدى از آن جارى نگردد. مادام كه قوه مخيّله انسان قوى باشد و او را به خود مشغول بدارد و نيز در دل نهال حب و دوستى به دنيا رشد نمايد اگر سالها سال هم به نماز و عبادت مشغول باشد اثرى از آن در زندگى خود مشاهده نخواهد كرد. چون تا زمانى كه در او خيال زنده باشد عقلش را حياتى نيست و زمام همه امور حتى عبادات او در دست خيال است نه عقل. بنابر اين نه تنها نماز و عبادت و امور معنوى بلكه همه امور زندگى او بر مبناى وهم و خيال پيش مىرود چنين فردى اگر عبادت هم مىكند و به پرستش خدا مشغول مىشود براى رسيدن و يا دسترسى به اهداف مادى است. امام خمينى(رحمه الله) در اين زمينه مىفرمايند: «همه تشتت خاطر و مانع در حضور قلب دو منشأ بزرگ دارد كه عمده امور به آن دو منشأ بر مىگردد. يكى هرزه گردى و فرّار بودن خيال است و منشأ ديگر حب دنيا و تعلّق خاطر به حيثيات دنيوى است. و به خاطر همين است كه چهل پنجاه سال نماز ما را در دل اثرى جز ظلمت و كدورت نيست و آنچه بايد معراج قرب حق و مايه انس به آن مقام مقدس باشد ما را از ساحت قرب مهجور و از عروج به مقام انس، فرسنگها دور كرده. اگر نماز ما بويى از عبوديت داشت ثمرهاش خاكسارى و تواضع و فروتنى بود نه عجب و خود فروشى و كبر و افتخار كه هر يك براى هلاكت و شقاوت انسان سببى مستقل است»(1). پس بايد همه ما سعى نمائيم تا در زندگى به اين پيروزى دست يابيم و آثار اين امر عظيم الهى (نماز) را لمس نموده و به مقام عارفان و مرتبه عاشقان كه هدف اصلى خلقت انسانى است و اصل گرديم.
1 ـ سر الصلاه، ص30.