بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
شخصى به امام صادق (ع ) گفت : اهل تسنن گمان مى كنند كه ابوطالب كافر بوده است ؟
امام صادق : آنها دروغ مى گويند، چگونه او كافر بود، با اينكه در اشعاى چنين مى گويد:
(مگر نمى دانند كه ما محمد(ص ) را مانند موسى (ع )، پيغمبرى يافته ايم كه نامش در كتابهاى پيشينيان نوشته شده است.
مردم دانسته اند كه ما پسرمان محمد را به دروغ نسبت ندهيم ، و به سخن بيهوده گويان ، اعتنا نمى شود، محمد(ص ) رو سفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او از ابرها طلب باران مى شود، او فريادرس يتيمان ، و پناه بيوه زنان مى باشد. (142)
لازم به توضيح است : شعر آخر، اشاره به دوران كودكى محمد(ص ) است ، كه در آن دوران ، قحطى و خشكسالى در مكه پيدا شد، عبدالمطلب به پسرش ابوطالب دستور داد، تا محمد(ص ) را كه كودكى در قنداق بود، بردارد و در كنار كعبه به سوى آسمان بلند كند و بگويد:
(پروردگارا! به حق اين كودك ، بارانى فراوان براى ما بفرست )
ابوطالب اين دستور را اجرا كرد، پس از ساعتى باران فراوان آمد). (143)