داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 139
نمايش فراداده

ايمان ابوطالب و تمجيد او از محمد(ص )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

شخصى به امام صادق (ع ) گفت : اهل تسنن گمان مى كنند كه ابوطالب كافر بوده است ؟

امام صادق : آنها دروغ مى گويند، چگونه او كافر بود، با اينكه در اشعاى چنين مى گويد:


  • الم تعلموا انا وجدنا محمدا لقد علموا ان ابننا لا مكذب والبيض يستسقى الغمام بوجهه ثمال اليتامى عصمة للا رامل

  • نبيا كموسى خط فى اول الكتب لدينا ولايعنا بقيل الاباطل ثمال اليتامى عصمة للا رامل ثمال اليتامى عصمة للا رامل

(مگر نمى دانند كه ما محمد(ص ) را مانند موسى (ع )، پيغمبرى يافته ايم كه نامش در كتابهاى پيشينيان نوشته شده است.

مردم دانسته اند كه ما پسرمان محمد را به دروغ نسبت ندهيم ، و به سخن بيهوده گويان ، اعتنا نمى شود، محمد(ص ) رو سفيد و آبرومندى است كه به احترام آبروى او از ابرها طلب باران مى شود، او فريادرس يتيمان ، و پناه بيوه زنان مى باشد. (142)

لازم به توضيح است : شعر آخر، اشاره به دوران كودكى محمد(ص ) است ، كه در آن دوران ، قحطى و خشكسالى در مكه پيدا شد، عبدالمطلب به پسرش ابوطالب دستور داد، تا محمد(ص ) را كه كودكى در قنداق بود، بردارد و در كنار كعبه به سوى آسمان بلند كند و بگويد:

(پروردگارا! به حق اين كودك ، بارانى فراوان براى ما بفرست )

ابوطالب اين دستور را اجرا كرد، پس از ساعتى باران فراوان آمد). (143)