من نزديك حسين رفتم و با او همدم شدم ، و او تعاليم اسلام را به من آموخت ، به او گفتم :
ما در كتابهاى آسمانى پيامبران پيشين خوانده ايم ، كه محمد(ص ) آخرين پيامبر است ، و بعد از او پيامبرى نخواهد آمد، و مقام رهبرى ، بعد از او مخصوص وصى و وارث و جانشين او است ، سپس مخصوص وصىّ پس از وصىّ ديگر، و همواره فرمان خدا (در مورد امر رهبرى ) در نسل آنها جريان دارد، تا دنيا به پايان رسد، بنابراين وصىّ وصىّ محمد(ص ) كيست ؟
حسين بن اشكيب : او حسن (ع ) و بعد از او حسين (ع ) فرزندان محمد(ص ) هستند، و همچنان ادامه يافت تا اكنون وصى آنها (صاحب الزمان )(ع ) است .
آنگاه حسين بن اشكيب ، آنچه را در مورد امام زمان (ع ) و غيبت او و ستمهاى بنى عباس بود، براى ابو سعيد نقل كرد، و همه چيز را به آگاهى ابو سعيد رسانيد.
ابو سعيد كه يك مسلمان شيعه متعهد شده بود، از آن پس به جستجوى حضرت قائم (ع ) پرداخت تا اينكه در اين راستا نيز موفق گردد.
ابو سعيد در جستجوى صاحب الزمان (ع ) بود، به قم آمد و در سال 264 ه -.ق همراه ما (شيعيان ) بود و با آنها به بغداد مسافرت كرد، يكى از دوستانش از اهل سند كه پيرو كيش سابق ابوسعيد بود، نيز همراه ابو سعيد.
عامرى مى گويد: ابو سعيد به من گفت :
(من از اخلاق دوستم خوشم نيامد، از او جدا شدم تا به قريه عباسيه رفتم در آنجا پس از نماز، همچنان درباره آن كسى كه در جستجويش بودم مى انديشيدم ، ناگاه شخصى نزد من آمد و نام هندى مرا ذكر كرد و گفت : آيا تو فلانى (ابو سعيد غانم) هستى ؟)
گفتم : آرى .