بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عمار بن حيان مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : (پسرم اسماعيل به من نيكى مى كند).
فرمود: (پسرت اسماعيل را دوست داشتم ، اكنون (كه به تو نيكى مى كند) بيشتر او را دوست دارم )، آنگاه فرمود:
خواهر رضاعى پيامبر(ص ) نزد آن حضرت آمد، وقتى كه پيامبر(ص ) او را ديد، شادمان شد، و روپوش خود را براى او بر زمين گسترد، و او را روى آن نشانيد، سپس به او رو كرد و با گرمى و لبخند با او سخن گفت ، تا او برخاست و رفت ، سپس برادر رضاعيش آمد، رسول خدا(ص ) با او نيز احوال پرسى گرم كرد، ولى رفتارى كه با خواهرش نمود با او ننمود.
شخصى علت و راز اين تفاوت برخورد را از آن حضرت پرسيد.
رسول خدا(ص ) در پاسخ فرمود: (لانها كانت ابر بوالديها منه . زيرا آن خواهر، نسبت به پدر و مادش ، از آن برادر، خوش رفتار بود).(529)