فمینیسم، تکرار تجربه های ناموفق (4)

نسخه متنی -صفحه : 5/ 4
نمايش فراداده

زنان اسپانيايي هرچه در رژيم جمهوري (مثل حق سقط جنين و حق رأي) به دست آورده بودند از كف دادند.(15)

بعداز جنگ دوم جهاني در ايالات متحده براي بازگردانيدن زنان به خانه، جدالي درگرفت زيرا مسؤولان مجبور بودند مردان ازجنگ برگشته را مجددا در بازار كار وارد كنند اما اخراج بي رحمانه زنان كارگر، مدت زمان طولاني آنچنان كه انتظار مي رفت و به كمال صورت نگرفت.(16)وزير كار انگلستان در دسامبر 1945 ( 1323) اعلام داشت:

«زنان در طول جنگ كاري بس سترگ و شايان تحسين انجام دادند و امروز هم به همان اندازه به آنها نياز داريم.» با اين همه زنان را به خانه فرستادند تا جايي براي مردان ازجنگ برگشته باز شود.(17)

در انگلستان و ايالات متحده، تمامي تجهيزات جمعي (مهدكودكها،

كودكستانها، غذاخوريهاي مدارس و كارخانه ها) كه به منظور تسهيل كار زنان ايجاد شده بود از ميان رفتند.(18)

وضع زنان بعداز جنگ دوم جهاني در كشور ايتاليا و فرانسه بهتر از انگلستان و ايالات متحده نبود.(19)

حاصل كار فمينيستها

جنبش زنان از آغاز تاكنون با عكس العملها و ارزيابيهاي مثبت و منفي فراواني مواجه بوده است. عده اي عقيده دارند نتايج بدست آمده مطلوب بوده و در زندگي اجتماعي تأثير مثبتي برجاي گذاشته است. اين عقيده كه عمدتا (يا به تعبير ديگر انحصارا) ادعاي خود فمينيستها مي باشد از سوي سياستگزاران، كارگردانان امور اقتصادي، دانشمندان و ارباب جرايد و رسانه هاي گروهي مورد انكار واقع شده است. فمينيستها نيز در جبهه گيري جديد خود با اين ارزيابي مدعي مي شوند چنين عقيده اي براي سركوب جنبش زنان تدارك ديده شده است. به هرحال، در اين بخش مروري بر كارنامه فمينيسم آمريكايي داريم تا خواننده را به اندكي از نتايج و ارزيابيهاي كار فمينيستها آشنا نماييم.

«نيويورك تايمز» نوشته است: «زنان بدون فرزند، افسرده و سرگردان هستند و روز به روز نيز بر تعدادشان افزوده مي شود».

«نيوزويك» مي نويسد: «زنان مجرد عصبي هستند و در زير بحران عميق عدم اعتماد به نفس، خرد مي شوند.»(20)

در كتاب راهنماي توصيه هاي بهداشتي آمده است: «زناني كه صاحب پستهاي مهم هستند، گرفتار شيوع بي سابقه اختلالهاي هيجاني، ريزش مو، ناراحتيهاي عصبي، الكليسم و حتي حمله هاي قلبي هستند.»(21) و پاره اي از متون روانشناسي نوشته اند: «امروزه تجرّد زنان مستقل، نشانه يك بيماري عمده عصبي است.»(22)

ذهن فمينيست از واژه هاي خشن نظامي پرشده است و ديدگان بي فروغ او را غبار بدگماني چنان كدرو تار كرده كه جايي را نمي بيند و چنين نگاهي ازخشونتِ خودساخته خودشان،تصوير زنده اي به دست ما مي دهد و ثابت مي كند اين فقط مردان نيستند كه خشن رفتار مي كنند بلكه اين ذهن فمينيستها است كه تصويرهاي مغشوش مخابره مي كند.